- 39. تعقّل
خواجه عبدالله انصاری در مقام مناجات با خداوند، عقل را چه زیبا توصیف میکند که: خداوندا، آن را که عقل دادی، چه ندادی، و آن را که عقل ندادی، چه دادی!؟ یعنی اگر ما در کارهایمان تفکر و تعقّل و عاقبتاندیشي داشته باشیم. خواهیم توانست، خوب و بد را از همدیگر تمیز دهیم و با انتخاب خوبیها و عمل به آن، به موفقیّت در دنیا و آخرت دست بیابیم. این حالت عقلانی از دنیا و تمامي آنچه در آن است پر ارزشتر است.
ولی در مقابل، اگر تعقّلی برای ما و جوانان ما نباشد، در همان حال که دنيا و تمامي اجزايش را هم داشته باشیم، گويي که هیچ نداریم. اگر از نظر تمکّن مالی و آبروي ظاهری هم در سطوح بالاي جامعه باشیم، باز بدون عقل و تفکّر، این جلال و جمال، هیچ ارزش انسانی ندارد؛ زیرا پستترین صفات رذیله، در پیش اهل دل «حُمق» است، یعنی حماقت، بیفکری، بیگدار به آب زدن و بدونِ عاقبتاندیشی کارکردن و حرفزدن.
در روایات ما، نداشتن و به کار نبستن عقل، از بالاترین مصیبتها شمرده شده، و کسی که از عقل محروم مانده را شقی و بدبخت میخوانند؛ لذا نیروی عقل برای تأمین آتیۀ جوان، برای دستیابی به علم، برای حقیقتیابی و حقیقتجویی، برای عاقبت به خیری و برای رسیدن به سعادت فردی و اجتماعی، بسیار مؤثّر، بلکه یک ضرورت شمرده ميشود.