• وسواس؛ نوعي سفاهت

در روايتي از عبد الله بن سنان آمده است که مي‌گويد: نزد امام صادق % در مورد مردي که در وضو و نمازش دچار وسواس بود، صحبت کردم و گفتم: با اين حال، مرد عاقلي است.

امام% فرمودند: اين چه عقلي است که با وجود آن، از شيطان پيروي مي‌کند؟

پرسيدم: چگونه فرمان شيطان مي‌برد؟

امام% فرمودند: از او بپرس وسوسه‏اى كه به او دست مي‌دهد، از چيست؟ قطعاً به تو خواهد گفت: از عمل شيطان است.([1])

اصلاً نزد خدا و پیامبر- وسواسی عاقل نیست، بلکه سفیه است. و حقيقتاً هم چنين است. به راستی، شیطان روی عقل او اثر می‌گذارد. اگر خودش از اعمال خودش فيلم‌برداري کند، مي‌فهمد چه کرده است. مي‌فهمد که اين عمل او، آن چيزي نيست که اسلام از او خواسته است. قرآن کريم می‌فرماید:

>يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليم(‏[2])<

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، در برابر خدا و پيامبرش در هيچ كارى‏ پيشى مجوييد و از خدا پروا بداريد كه خدا شنواى داناست.

ای مسلمان، دیگر کاسه‌ی داغ‌تر از آش نشو. در اعمالت ببين خدا و پيامبر- چه گفته‌اند. در عزاداری ببین مرجع تقلید چه می‌گوید، طبق آن عمل کن. در طهارت و نجاست ببین رساله چه می‌گوید، همان طور عمل کن. در نماز، در روزه، در خمس و در زکات ببین مرجع تقلید چه می‌گوید، بر اساس آن عمل کن. وسواسی‌گري یعنی ـ نعوذ بالله‌ ـ‌ من بهتر از پیامبر- می‌دانم. وسواسی یعنی من بهتر از مراجع تقلید، احکام فقهي را مي‌شناسم. معلوم است که غلط است. همین امر باعث شده است که امروزه در برخي از مراسم هاي مربوط به ايام ولادت يا شهادت حضرات معصومين( – با آن همه ارز ش و معنويّتي که دارد- اعمال خلاف شأن و غير متعارفي انجام شود که مورد تائيد نبوده و مرضيّ آن ذوات مقدّس نيز نمي‌باشد.

قرآن می‌فرمايد: همه‌ی این‌ها غلط است. به وسواسی می‌گوید: ببین خدا و پيامبر- چه مي‌‌فرمايند. و راه فهميدن حکم اسلام نيز مراجعه به مراجع تقليد است. مراجع تقلید هم در رساله ها نوشته اند: اگر کسی سه مرتبه شک کرد، در مرتبه‌ی چهارم دیگر به آن اعتنا نکند؛ بنا را بر همان قرار دهد که به نفع اوست. همچنين آنان فتوا داده اند که شکّ و ظنّ و قطع و یقین وسواسي اعتبار ندارد و بايد به طور متعارف عمل کند، يعني مانند بقيه مردم باشد. غیر از این دیگر سفاهت است. قرآن می‌فرماید: مقام حضرت ابراهیم% خیلی بالاست؛ چون صد در صد در مقابل خداوند تسلیم بود:

>وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَه وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحين ‏إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمين(‏[3])<

و چه كسى جز سفيه،از آيين ابراهيم روى بر مى‏تابد؟ و ما او را در اين دنيا برگزيديم؛ و البته در آخرت نيز از شايستگان خواهد بود. هنگامى كه پروردگارش به او فرمود: «تسليم شو»، گفت: «به پروردگار جهانيان تسليم شدم.»

این دو آیه‌ی شریفه به ما می‌فرماید: باید در مقابل خداوند متعال تسلیم باشیم  وگرنه سفیه هستیم. با اعمال من درآوري که نمي‌توان راه پيش برد. ‏

عبد اللَّه بن سنان از امام صادق% روايت مي‌كند كه فرمودند: به زودى شبهه‏اى به شما مى‏رسد و در آن بدون نشانه‌اي آشکار و امام هدايت مي‌مانيد و كسى از آن شبهه نجات نمى‏يابد مگر آن كه دعاى غريق را بخواند.

گفتم: دعاى غريق چگونه است؟

فرمودند: مى‏گويى:

«يا اللَّه يا رحمان يا رحيم يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي علي دينك».

من هم گفتم: «يا اللَّه يا رحمان يا رحيم يا مقلّب القلوب و الأبصار ثبّت قلبي على دينك»

امام% فرمودند: خداى تعالى مقلّب القلوب و الأبصار است و ليكن همچنان كه من گفتم بگو: «يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي علي دينك([4])».

امام% حتّي اجازه نداده‌اند يک کلمه از خودمان به فرمايش آنان اضافه کنيم، هر چند آن کلمه معناي جمله را هم خراب نمي‌کند. در اعمال هم بايد اين گونه از آن بزرگواران تبعيّت کنيم. مراجع تقليد با استناد به روايات حضرات معصومين( می‌گويند: اگر چيزي نجس شد، پس از رفع عين نجاست، اگر يک مرتبه آن را زیر آب بگیريد، پاک می‌شود. حال، اگر کسي چندين مرتبه اين کار را تکرار کند و باز هم بگويد: نشد، اين انحراف از مسيري است که معصومين( به ما آموخته‌اند. و حیف است کسی به خاطر عبادت به جهنّم برود. حداقل کسي که به دليل عیش و نوش و کارهای زشت و اختلاط زن و مرد و امثال این‌ها به جهنّم می‌رود، لذّتی در اين دنیا برده است، امّا وسواسي نه از دنيايش لذّتي مي‌بيند و نه از آخرتش. در دنيا هم خود و هم ديگران را به زحمت مي‌اندازد، در آخرت هم که مستحقّ عذاب الهي است. بنابراين وسواسی‌ها بايد هميشه این آیه‌ی شریفه مدّ نظرشان باشد که مي‌فرمايد:

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، در برابر خدا و پيامبرش در هيچ كارى‏ پيشى مجوييد و از خدا پروا بداريد كه خدا شنواى داناست.[5]

 

 

[1]. عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلًا مُبْتَلًى بِالْوُضُوءِ وَ الصَّلَاةِ وَ قُلْتُ هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ وَ أَيُّ عَقْلٍ لَهُ وَ هُوَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ فَقَالَ سَلْهُ هَذَا الَّذِي يَأْتِيهِ مِنْ‌أَيِّ شَيْ‏ءٍ هُوَفَإِنَّهُ يَقُولُ لَكَ‌مِنْ عَمَلِ‌الشَّيْطَان.‏(الكافي، ج1، ص12)

[2]. حجرات/1

[3]. بقره/130-131

[4]. عَن عَبْدِ اللهِ بْنِ سَنَانٍ قَالَ:‏ قَالَ أبُو عَبْدِ الله%: سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ يُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ قُلْتُ كَيْفَ دُعَاءُ الْغَرِيقِ قَالَ يَقُولُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ فَقُلْتُ يا الله يا رحمان يا رحيم يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ قُلْ كَمَا أَقُولُ لک: يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ. (كمال ‏الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 351)

[5]. حجرات/1

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا