- گفتار هفتم
- ماه مبارک رمضان، فرصتی برای بهرهمندی از مغفرت الهی
قبل از هر چیز باید توجه داشته باشیم که ماه مبارک رمضان بسیار عزیز و گرامی و اوقات آن بسیار پر برکت و شریف است.
در روایتی آمده است که روزی پیامبر گرامی اسلام(ص) بعد از نماز به منبر رفتند. وقتی روی منبر نشستند، سه بار فرمودند: آمین.
یکی از اصحاب پرسید: یا رسول الله، این آمینها برای چه بود؟
رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: جبرئیل آمد و سه دعا و به عبارتی سه نفرین کرد و من نیز آمین گفتم. اول اینکه فرمود: لعنت خدا بر کسی باد که پدر و مادر یا یکی از آن دو را درک کند، اما آمرزیده از دنیا نرود. من نیز آمین گفتم.
دیگر اینکه فرمود: لعنت خدا بر کسی که اسم مرا (محمد(ص)) بشنود و صلوات نفرستد. من نیز بار دیگر آمین گفتم و هنگامی که بر بالای منبر نشستم، فرمود: لعنت خدا بر کسی باد که ماه مبارک رمضان بر او بگذرد و آمرزیده و بهشتی نشود. و باز من آمین گفتم.[1] بهراستی چنین است. بدبخت و ملعون کسی است که از فرصتهای بینظیری مثل ماههای رجب، شعبان و رمضان بهرۀ کافی نبرد. بیچاره آن کسی که در این ماه سعادت دنیا و آخرت خود و خانوادهاش را تأمین نکند و از فیض این ایام برای عاقبت به خیری خود و تأمین دنیا و آخرتش بهرهمند نگردد.
- ماه میهمانی خداوند
در ماه مبارک رمضان همۀ ما مهمان خداوند تبارک و تعالی هستیم و معنای مهمان این نیست که خداوند به ما افطاری میدهد و شکم ما را سیر میکند. این برداشت صحیحی از مهمانی خدا در ماه مبارک رمضان نیست. بلکه مقصود از مهمانی خدا این است که به برکت این ماه عزیز باید ما عیدی و پاداش خود را با آدم شدن دریافت کنیم و از ماه مبارک رمضان بگذریم.
باید در ماه مبارک رمضان روزهها، راز و نیازها و عبادات و توجهاتمان هر روز ما را به سازندگی و کمال و آدمیت نزدیک سازد. باید هنگامی که این ماه را پشت سر نهادیم، صفات رذیله را از دل کنده و فضایل را به جای آن غرس و بارور کرده باشیم، تا در مدت عمر و زندگی خویش از آن بهره ببریم و دیگران نیز از آن بهرهمند شوند.
مقصود از مهمان خدا شدن در این ماه این است که وقتی ماه مبارک رمضان به پایان میرسد، نه فقط آمرزیده شویم، بلکه به مقام قرب الهی برسیم. باید با هر روزهای که میگیریم، یک درجه، بلکه درجاتی به کمال و قرب الهی صعود کنیم. در شبهای قدر ماه مبارک رمضان میشود ره صد ساله را پیمود. در شبهای قدر میتوان زمینه را برای آدم شدن و گرفتن پاداش و عیدی الهی فراهم کرد.
در این مهمانی باید از خداوند تبارک و تعالی یعنی میزبان عزیز و مقتدر این ماه برای تقویت روح خود در ریشهکنی هوی و هوس استمداد بطلبیم؛ یعنی ماه مبارک رمضان تمام شود و دیگر ما هوی و هوس نداشته باشیم و بت بزرگ خودخواهی و نفس اماره را به قول قرآن شریف بشکنیم. یعنی با به پایان رسیدن این ماه ما توانایی تسلط کامل بر دشمن درون یعنی نفس اماره را پیدا کرده باشیم.
اگر چنین توفیقی در این ماه یافتیم، به خیر دنیا و آخرت رسیدهایم؛ یعنی هم تأمین آتیه است و هم عاقبت به خیری. توجه به این مطالب دستکم در هنگام افطار موجب میشود با توجه بیشتر به استجابت دعاهایمان دست یابیم؛ چنانکه در روایت آمده است، مؤمن روزهدار در هنگام افطار توجه داشته باشد که دعای مستجاب دارد. البته شرط استجابت آن دعا، توجه است؛ توجه به این نکته که راستی مهمان خدا باشد و خدا را میزبان این ضیافت بداند. شرط استجابت آن دعا این است که واقعاً روزه باشیم.
- مراتب روزه
- روزۀ صحیح یا فقهی
روزه داشتن منحصر به ترک مفطرات که در رسالۀ عملیه آمده است، نیست، بلکه اجتناب از مفطرات تنها شرط صحّت روزه است، نه شرط مقبول واقع شدن آن. باید روزۀ مقبول بگیریم. روزۀ صحیح آن است که بر طبق رسالۀ مرجع تقلید خود عمل کنیم و تا هنگام افطار از مفطراتی که در رساله اجتناب از آنها بر روزهدار واجب شده است، اجتناب کرده باشیم. چنین روزهای را روزۀ صحیح مینامند. یعنی این روزه دیگر قضا و کفّاره ندارد.
- روزۀ مقبول یا اخلاقی
اما روزۀ مقبول آن است که مورد قبول و رضایت حضرت حقّ باشد؛ یعنی فرد روزهدار رضایت خداوند متعال را به دست آورده باشد و چنانچه توفیق روزهداری در ماه مبارک رمضان را با چنین شرایطی داشته باشیم، حتی یک روز آن هم ما را به مقامات رفیع میرساند و راه صد ساله را با همین یک روزه میتوان پیمود. برای دست یافتن به چنین روزهای باید علاوه بر عمل به دستورات فقهی، اعضا و جوارح دیگرمان نیز روزه باشد؛ یعنی از نگاه به نامحرم و گوش دادن به موسیقی شهوتانگیز و غیبت و تهمت و شایعهپراکنی و گوش دادن به شایعات و نظایر آن باید اجتناب کرده باشیم. چشم و گوش ما روزه باشد و مهمتر و عمدهتر زبان ما روزه باشد؛ یعنی سخن که میگوییم، عنان سخن در اختیار ما باشد.
ما روزۀ «صُمت» نداریم. در زمان حضرت عیسی(ع) و قبل از آن روزۀ صمت وجود داشته است. معنای روزۀ صمت این است که در آن میخوردند و میآشامیدند و بقیۀ مفطرات را انجام میدادند، اما فقط حرف نمیزدند.
اسلام این روزه را نسخ کرد و شرایط روزه را متغیّر ساخت. با این حال، روزۀ صمت به این معنی که ما مواظب سخنان خویش باشیم و از دروغ و غیبت و تهمت و هر سخن ناروایی اجتناب و پرهیز کنیم و مواظب کلام خود باشیم، بسیار لازم و ضروری است و البته توجه به این مسأله کار فوقالعاده مشکلی است.
هر چند در رسالههای عملیّه صرفاً به دروغ بستن به خدا و رسول(ص) در مبطلات روزه اشاره شده است، اما باید توجه داشته باشیم که علمای علم اخلاق میگویند اگر روزهدار غیبت کند یا دروغ بگوید یا شایعهپراکنی کند یا زبانش در سخن ناروا رها باشد و فحش و ناسزا بگوید، روزۀ او باطل است. البته بطلان آن اخلاقی است؛ یعنی قضا و کفّاره ندارد، اما مقبول حضرت حق جلّ و علا نخواهد بود.
این روزه، روزهای نیست که هنگام افطار وقتی بگوید: «اللهم لک صمت»، ملائکه در پاسخ او بگویند: بارک الله! راست میگویی. هنگامی ملائکه سخن او را تصدیق میکنند که واقعاً همۀ شرایط یک روزۀ حقیقی را مراعات کرده باشد؛ یعنی به همان میزان که مواظب شکمش بوده است، مواظب سخن و کلامش نیز بوده باشد. به این روزه، روزۀ اخلاقی میگویند و در این خصوص، روایات فراوانی در کتب روایی و اخلاقی ما بیان شده است.
چنانکه نقل کردهاند: رسول گرامی اسلام(ص) در ماه مبارک رمضان از کوچهای میگذشتند و زنی را دیدند که به کنیز خود ناسزا میگوید. فرمودند: غذا بیاورید تا این زن افطار کند.آن زن گفت: یا رسول الله! من روزه هستم. فرمودند: اگر روزه هستی، چرا فحش و ناسزا میگویی؟! چرا عصبانی شدی؟! و فرمودند: چه بسیارند گرسنگان، اما روزهداران کماند.[2] آن حضرت میخواستند به همراهان و اصحاب خود بیاموزند که روزۀ واقعی آن است که انسان مواظب همۀ اعضا و جوارح خود باشد.
بنابراین روزۀ صحیح غیر از روزۀ مقبول است و به عبارت دیگر روزۀ فقهی با روزۀ اخلاقی متفاوت است. ما باید در ماه مبارک رمضان بکوشیم که به مرور زمان توفیق گرفتن روزۀ مقبول را پیدا کنیم و مسلّم است کسب چنین توفیق مهمی به یک باره امکانپذیر نیست، بلکه باید کم کم به سوی روزۀ مقبول حرکت کنیم و توفیق روزهای را داشته باشیم که غیر خدا در دل ما جایی نداشته باشد و به برکت آن روزه به کمال دست یابیم که همۀ وجودمان و دلمان از آنِ خدا شود.
مقصود از مهمانی خدا رسیدن به چنین مقام معنوی است و این همان پاداش و عیدی خداوند به بندگان مخلص و روزهدار خویش میباشد؛ چنانکه در روایتی آمده است: «الصوم لی و انا اجزی به»[3] یعنی روزه مال من است، تشبّه به من است و اگر کسی روزۀ واقعی بگیرد، پاداش او بهشت نیست؛ زیرا بهشت برای او کم است. حتی پاداش او سعادت دنیا و آخرت نیست؛ زیرا سعادت دنیا و آخرت نیز برای او کم است. «انا اجزی به» یعنی من خود پاداش او هستم.
خوشا به سعادت آن انسانی که روز عید، چنین عیدی ارزشمندی را از حضرت باری تعالی دریافت میکند. مؤمن روزه میگیرد که سعادت دنیا و آخرت را بهدست آورد؛ اما به آنجا میرسد که خداوند متعال در روز عید به او میگوید: ای بندۀ من، من خودم پاداش روزۀ تو هستم.در چنین روزهای است که انسان صددرصد تسلیم خدا میشود و دلش عرش رحمان میگردد؛ چنانکه در روایت داریم:
«قَلبُ المُؤمِنِ عَرشُ الرَّحمنِ»[4]
«لَمْ يَسَعْنِي سَمَائِي وَ لَا أَرْضِي وَ وَسِعَنِي قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِن»[5]
خداوند میفرماید: من جا و مکان ندارم، ولی اگر میخواهی جایی برایم فراهم کنی، دل پیدا کن تا ببینی جای من کجاست.
خوشا به حال آن بندهای که به مقامی برسد که روزه برای او بالاترین لذتها باشد؛ حتی لذت روزه از بهشت و نعمتهای فراوان آن برایش گواراتر باشد.
- روزه در سیرۀ حضرت مریم(س)
در شرح حال حضرت مریم(س) نقل کردهاند که در بیابانها سرگردان بود. او را به همراه فرزندش تبعید کرده بودند؛ چون حضرت عیسی(ع) همسری نداشت و فقط مادرش حضرت مریم(س) همراهش بود و از ترس دشمن گاه از این غار به آن غار، از این بیابان به آن بیابان سرگردان بود تا مکانی و یاوری و سر پناهی بیابد. حضرت عیسی بن مریم(ع) برای ابلاغ رسالتش بسیار زحمت کشید و خون جگر خورد. خلاصۀ مطلب اینکه نقل کردهاند یکی از روزهایی که حضرت مریم(س) در بیابان سرگردان بود، باران شدیدی گرفت. به طرف غاری رفت. دید شیری در آن غار مسکن گزیده است. به غار دیگری رفت. در آن نیز حیوان درّندهای پناه گرفته بود و بالاخره پناهگاهی نیافت. گفت: «الحمد لله رب العالمین» که حتی یک غاری که مرا از سرما و گرما محافظت کند، ندارم. حضرت مریم(س) این چنین با سختی دست و پنجه نرم میکرد و زندگی برایش بسیار مشکل بود. روزه بود که حضرت عیسی(ع) رفته بود علف بیابان پیدا کند تا برای افطار، آن را بپزند و افطار کنند. وقتی به نزد مادرش برگشت، مادرش از دنیا رفته بود. علت مرگ او را نمیدانم که در اثر گرسنگی و تشنگی بود یا از بیکسی یا سرما و گرما؟ به هر حال حضرت مریم(س) از دنیا رفته بود. حضرت عیسی(ع) مادر را صدا کرد. گفت: مادرم! آیا میخواهی به دنیا بازگردی؟ مادرش پاسخ داد: آری، میخواهم برگردم تا در روزهای بسیار گرم روزه بگیرم و در شبهای بسیار سرد نماز شب بخوانم، که راه ترسناک است.[6]
این روایات را نباید ساده گرفت و از کنار آن گذشت. این روایات واقعیاتی را بیان میکند که متأسفانه ما به سادگی از کنار آن میگذریم و از نکات بسیار ارزشمند آن غافلیم و این غفلتها بسیار مصیبتبار است.
- نکاتی جهت بهرهگیری از فرصت ماه رمضان
- نشاط درونی برای درک ماه رمضان
ماه مبارک رمضان ماه بسیار شریف و عزیزی است و باید بسیار قدرش را بدانیم. توجه داشته باشیم که هرچه بخواهیم، در ماه مبارک رمضان دستیافتنی است. میتوانیم به جایی برسیم که عالم وجود تابع ما بشود، به جایی برسیم که ملائکه بیایند و با ما تماس بگیرند و با ما سخن بگویند و در وقت مرگ به فریاد ما برسند. در ماه مبارک رمضان میتوان به این خواستهها دست پیدا کرد. در این ماه انسان میتواند به آن حال معنوی برسد که اعمالش از آنِ خدا و برای خدا باشد و دلش نیز متعلق به خدا شود؛ چنانکه در روایت آمده است:
«مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»[7]
کسی که چهل روز اعمال خود را برای خداوند خالص گرداند، چشمهها و منابع حکمت از قلبش به سوی لسانش جاری میشود. به بیان سادهتر، کسی که همه چیز خود را برای خدا خالص گرداند، به هر جایی که بخواهد، میتواند برسد.
نباید فراموش کنیم که اصلاً خداوند انسان را خلیفةالله و جانشین خود خلق کرده است؛ یعنی انسان میتواند به مقامی دست یابد که هرچه خداوند در عالم خلقت میتواند خلق کند، انسان هم قادر به خلق آن باشد. این زمانی میسر است که آدم شود و به قول قرآن شریف وقتی که خلیفةالله شود. در این صورت، انجام چنین کارهایی خیلی آسان است.بنابراین از اینکه به چنین ماه با عظمت و عزیزی توفیق ورود یافتهاید، خوشحال باشید.متأسفانه گاهی برخی افراد با حلول ماه مبارک رمضان از اینکه چند ساعتی از خوردن و آشامیدن منع شدهاند، ناراحت و نگراناند. این نشان از عجز و بیچارگی آدمی دارد که اینقدر تابع نفس امّاره است. در اولین مرحله برای بهرهبرداری از این ماه باید بسیار خوشحال باشیم که توفیق درک این ماه را یافتهایم.
- توجه به فضایل ماه رمضان
نکتۀ دیگر، توجه بیشتر به اوقات شریف آن است. استاد بزرگوار ما علامه طباطبایی هنگام مرگ بارها این کلمه را تکرار میفرمودند و از دنیا رفتند: توجه، توجه، توجه. توجه داشته باشیم خدای نکرده ماه مبارک رمضان تمام نشود و ما آمرزیده نشده باشیم که در این صورت، نفرین جبرئیل و آمین پیامبر اکرم(ص) در مورد ما مصداق پیدا میکند.
بهراستی بدبخت و شقی کسی است که ماه مبارک رمضان بر او بگذرد و قدمی جلوتر نرفته باشد و درجا زده باشد؛ چنانکه حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: کسی که دو روزش یکسان باشد، مغبون است و فریبخورده، اما کسی که روز دومش بدتر از روز اول باشد، ملعون است.[8]
- اکتفا نکردن به روزۀ فقهی
نکتۀ سوم اینکه در این ماه روزۀ خداپسندانه و روزۀ مقبول بگیریم. در پایان ماه شعبان که دعا مستجاب میشود، شاید بهترین دعا این باشد که ما از خدا بخواهیم در این ماه مبارک رمضان بتوانیم، ولو یک روز، روزۀ مقبول بگیریم؛ یعنی علاوه بر اینکه از حلول ماه رمضان خوشحال باشیم، دعا کنیم که خدا صحت، سلامتی، امنیت، دلخوشی، تقوا و محبّت را در این ماه به ما عطا کند. توفیق عنایت کند که بتوانیم روزۀ مقبول و اخلاقی و روزۀ خواص بگیریم. حتی به روزۀ خواص هم اکتفا نکنیم. از خدا بخواهیم عنایت کند که بتوانیم روزۀ اخصّ الخواص بگیرم. توفیق عطا کند حدّاقل روزهای بگیریم که در آن، دل ما نیز روزه باشد؛ یعنی روزهای با حضور قلب؛ همانطور که در نماز هم اگر حضور قلب نباشد، نماز مقبول نیست.
مقصود از حضور قلب در نماز این است که بنده خویش را در محضر خدا ببیند، با چشم دل ببیند و با گوش دل بشنود که خدا در حقیقت دارد با او حرف میزند. حضور قلب در روزه یعنی اینکه از همان اذان صبح تا اذان مغرب که قصد افطار دارد، دلش جایی جز نزد خداوند نرود و غیر خدا در حریم دل او وارد نشود و این معنای مهمانی خداست.
- اجتناب از گناه
چهارمین نکتهای که توصیه میشود در این ماه بدان توجه داشته باشیم و بر آن بسیار سفارش شده است، اجتناب از گناه است.
پیامبر گرامی(ص) در خطبۀ نماز جمعۀ آخر ماه شعبان در فضائل ماه مبارک رمضان فرمودند: نَفَسها در آن عبادت است و شیطان در این ماه به غلّ و زنجیر کشیده شده است. هر روز فوج فوج مردم گناهکار آمرزیده شده و به بهشت وارد میشوند.
نقل میکنند امیرالمؤمنین علی(ع) در میان سخنان آن حضرت از جا بلند شدند و پرسیدند: یا رسول الله! در این ماه مبارک رمضان، برترین اعمال چیست؟ حضرت فرمودند: الورع عن محارم الله. یعنی در این ماه سراغ گناه نرویم.[9] از نماز شب و از خواندن قرآن و از هر عبادتی در ماه مبارک رمضان بالاتر، از حج و عمره و زیارت عتبات عالیات بالاتر، این است که در این ماه از گناه و معاصی اجتناب کنیم.
- تقویت ارتباط عاطفی با خداوند
پنجمین توصیه برای این ماه، تقویت رابطه با خداوند و قرآن و دعاست. علمای اخلاق و بزرگان اهل دل، دعا و راز و نیاز با خداوند را کلام صاعد یا قرآن صاعد مینامند و معتقدند این دعا بالا میرود و در محضر ربوی، حضرت حق به آن توجه میفرماید و قرآن را کلام نازل مینامند. وقتی قرآن میخوانیم؛ یعنی خداوند با ما سخن میگوید. باید در این ماه دلها را متوجه این مطلب کنیم که خداوند با آیاتش با ما سخن میگوید. بهرهمندی از آیات الهی، دلی متوجه میخواهد که حرف و سخن پروردگار را بشنود؛ چنانکه حضرت موسی(ع) در کوه طور سخنان حضرت حق را میشنید.
در این ماه باید به این دو کلام صاعد و نازل بیشتر از همیشه توجه داشته باشیم. برخی از بزرگان در این ماه هر سه روز یک بار ختم قرآن داشتهاند و خیال نکنید این کار مشکلی است. انسان اگر واقعاً توجه داشته باشد و عاشق خدا باشد، وقتی با معشوق خود سخن میگوید، اگر یک سال هم طول بکشد، در نظر او یک لحظه مینماید. در عشقهای مجازی میبینید گاه از اول شب تا به صبح با معشوق خود مشغول سخن گفتن میشود و ناگهان میبیند صبح شده است؛ یعنی دوازده ساعت، یک لحظه جلوه میکند و بر عکس آن، میبینید مثلاً اگر کسی عشق به فرزندش دارد، همین که فرزندش به مسافرت یک هفتهای میرود، برای او یک سال جلوه میکند. انسان باید به آنجایی برسد که خواندن قرآن برایش بالاترین لذت باشد؛ چون با معشوق واقعی سخن میگوید.
از این رو میبینیم امام سجاد(ع) از خواندن دعای ابوحمزۀ ثمالی اصلاً خسته نمیشدند؛ زیرا آن حضرت توجه داشتهاند که با چه کسی سخن میگویند و بر این اساس، نه تنها خستگی در وجودشان راه نمییافت، بلکه از زمزمه و راز و نیاز با حضرت حق بسیار احساس لذت و وجد و نشاط میکردند. باید از برنامههای اصلی هر مؤمن در این ماه تضرّع و راز و نیاز با خداونـد و قرائت قـرآن و به طور کلّی برقراری ارتباط عاطفی با خداوند باشد و همانگونه که شنیدهاید، ثواب قرائت یک آیه از قرآن در این ماه با ثواب ختم قرآن در غیر ماه مبارک رمضان برابر است.[10]
دریغا که از لحظات پر فیض این ماه غافل شویم و از برکات ثوابهای آن بیبهره بمانیم.
سفارش اکید اینجانب به مسئولین و خانوادهها این است که ارتباط نسل جوان را با نماز جماعت و مجالس سخنرانی مفید و مورد تأیید محکم کنید. جامعهای که به نماز اول وقت و نماز جماعت اهمیت ندهد و جلسات دینی در آن کمرنگ وخلوت باشد، دچار گرفتاری و مرگ تدریجی خواهد شد.
بیتوجهی به منبر و محراب موجب میشود زندگی با ناخوشی و سرگردانی و بدبختی گریبانگیر جامعه و خانوادهها باشد و در چنین اوضاعی کار به جایی میرسد که محبت در خانوادهها کمرنگ میشود به طوری که زن و شوهر از یکدیگر متنفر میشوند؛ در حالی که در قرآن میخوانیم:
“وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون”[11]
زن وقتی همسرش از خانه بیرون میرود، باید دلش با او باشد، دلش برای بازگشت شوهرش بتپد و با آمدن او آرامش یابد. حال این اختلاف بین همسران از کجا آمده است؟ وقتی مردم با منبر و محراب سر و کار نداشته نباشد، چنین خواهد شد. شیطان از کم شروع میکند، ولی به کم قانع نیست و بسیار باید مواظب باشیم که ایمان ما را نبرد.
[1]. المقنعة، ص 308.
[2]. بحار الانوار، ج 93، ص 293.
[3]. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 75.
[4]. بحار الأنوار، ج 55، ص 39.
[5]. همان.
[6]. مستدرك الوسائل، ج 6، ص 338.
[7]. عيون أخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 69.
[8]. الامالی (للصدوق)، ص 668.
[9]. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 297.
[10]. فضائل الاشهر الثلاثة، ص 97.
[11]. روم، 21: و از نشانههاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد.