- گفتار ششم
- رجب، شعبان و رمضان، پلی به سوی تقوا
ماههای رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان سه نعمت بزرگ از طرف خداوند متعال است. در این سه ماه مبارک، ما مهمان خداوندیم و ذات باری تعالی میزبان ماست. اگر در این ماهها، به خصوص در ماه مبارک رمضان توجه داشته باشیم، چنانچه نعمت دیگری جز تقوا نصیب و روزی ما نشود، بس است که بگوییم ماه مبارک رمضان نعمت بزرگی است. قرآن کریم به خوبی دلالت دارد که روزه و ماه مبارک رمضان برای تقوا وضع شده است.
“يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون”[1]
- آثار تقوا
خداوند دوست دارد متقی بشوی؛ لذا به تو میگوید روزه بگیر. و این کلمۀ تقوا خیلی ارزش دارد، خیر دنیا و آخرت را به همراه دارد و زندگی بدون غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر برای انسان به ارمغان میآورد؛ اگر به راستی متقی باشد.
“أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ”[2]
قرآن مجید میفرماید: امنیت دل متعلق به کسی است که متّقی باشد.
“أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب”[3]
ذکر، اقسامی دارد که عبارتند ازذکر زبانی، ذکر قلبی و ذکر عملی. بازگویی شرح اقسام ذکر در این فرصت نمیگنجد، امّا آنچه اکنون مربوط به بحث ماست، اینکه ذکر عملی که والاترین مرتبۀ ذکر است، همان رعایت تقوای الهی است؛ به این معنا که انسان با عمل خود به یاد خداوند متعال باشد و هر عملی از او سرمیزند مطابق خواست و رضای پروردگار متعال باشد.
گرههای زندگی انسان باتقوا، از راه بیگمان باز میشود.
“وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب”[4]
زندگی انسان متّقی پایدار، ریشهدار و پرمغز است.
”أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ في نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ”[5]
کسی که تقوا پیشه کند، از یک زندگی ریشهدار، محکم، مستحکم، منهای غم و غصه، منهای ذلت، منهای خواری همراه با عاقبت بهخیری برخوردار میشود. اما زندگی انسان غیر متقی بیریشه و همراه با پوچی خواهد بود؛ مانند ساختمانی که لب درۀ سیل زده بنا شده باشد، هنگام طوفان به اعماق دره سقوط میکند. زندگی ظالم، کسی که به نفس خود یا به خدا یا به مردم ظلم میکند، ممکن است زرق و برق داشته باشد، ولی وقتی طوفان آمد، او را به اعماق درۀ جهنّم پرتاب میکند.
اگر برای تقوا آیهای نداشتیم جز همین آیه، بس بود که بفهمیم تقوا یعنی ترس از خدا، اهمیت به واجبات، اهمیت به مستحبات و اجتناب از گناه و مکروهات، خیلی اهمیت دارد. اگر کسی واقعاً تقوا داشته باشد، کارهای او اصلاح میشود. به تجربه اثبات شده است که وعدۀ خداوند تحقق مییابد و روزی انسان متقی از راه بیگمان و «مِن حیثَ لا یَحتَسِب» توسط خود خداوند به دست او میرسد.
بالاخره هدف از روزه پدید آمدن تقواست. این ساده نیست؛ خیلی ارزش دارد. اگر یک انسان متقی را با یک انسان غیر متقی مقایسه کنید، خواهید دید آنکه متقی است، چقدر در دنیا نعمت دارد که آن غیر متقی ندارد. همین که انسان متقی به درد «چه کنم؟ چه کنم؟» مبتلا نیست، فوقالعاده ارزش دارد؛ ولی انسان بیتقوا به این درد مبتلاست.
البته این کمترین اثر تقواست. اگر کسی بتواند در ماه مبارک رمضان، روح خداترسی و تقوا را در عمق جان خود حکمفرما کند و ملکۀ تقوا را پیدا کند، ارزش والاتری دارد.
از دیگر فوائد و آثار تقوا این است که شیطان جرأت ندارد به انسان متقی نزدیک شود.
“إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ”[6]
قرآن کریم میفرماید: یقین بدان، شک نکن، حتماً چنین است که شیطان بر کسی که مؤمن است و به خدا توکّل میکند و به عبارت دیگر بر متّقی، سلطنت ندارد.
“إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ”
شیطان بر آدم گنهکار، فاسق و فاجر، یعنی انسان بیتقوا سلطنت دارد.
خصوصاً در زمان حاضر که زمان شبهه شده است، بیش از هر زمان دیگری نیاز به تقوا حس میشود. ماهواره، اینترنت و سایر وسائل ارتباط جمعی برای جوانها ایجاد شبهه میکنند و اگر جوان متقی نباشد، او را با خود میبرند. کافی است جوان یک فیلم غیر اخلاقی ببیند یا در اینترنت و ماهواره به شبهات ضد دینی گوش دهد، دین او در مخاطره واقع میشود. لذا همه باید پناه به خدا ببرند و تقوا پیشه کنند.
- پاداشی برتر از تقوا برای روزهدار
سه ماه رجب، شعبان و رمضان که تمام میشود، باید از خدا این ملکۀ تقوا را عیدی بگیرید، بلکه بالاتر از آن از خدا خود خدا را عیدی بگیرید؛ چنانکه میفرماید: «الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أجْزي به»[7]؛ یعنی روزه مال من است، تعلق به من دارد و پاداش آن هم خود من هستم. نگویید ممکن نیست. انسان میتواند روز عید فطر از خدا خودش را عیدی بگیرد و دیگر هیچ چیز و هیچ کس در دل او نباشد جز خدای تبارک و تعالی. مقام «انقطاع عن الناس» و «انقطاع الي الله» برای او به وجود آید. ارزش این مقام را با دنيا و آنچه درون آن است، نمیتوان مقایسه کرد؛ بايد بگوييم قيمت آن از بهشت هم بالاتر است و در اين سه ماه با توجهات، با رابطهها، با توسلها، با روزه گرفتن واقعي، انسان میتواند به چنین مقامی دست یابد. ممکن است در ابتدا روزۀ فقهي باشد، امّا کمکم به روزۀ اخلاقي تبدیل میشود و در آخر کار به روزۀ عرفاني مبدّل میگردد.
- تأمین غذای روح، در سه ماه رجب، شعبان و رمضان
انسان وارد ماه رمضان که میشود، باید توجه به اين مطلب داشته باشد که مهمان خدا هستم و از خداوند غذاي روح، يعني تقوا را ميخواهم. قصد دارم برسم به آنجا که حدّاقل در نماز توجه و حضور قلب داشته باشم. بيابم خدا را؛ نظير آدم تشنهای که مييابد تشنگي را و با اين نيّت وارد این ماه مبارک شود. با توجه و قانون مراقبه در روزهای اول ماه مبارک رمضان روزه بگیرد و کمکم در روزهای آخر، روزۀ اخلاقی و عرفانی بگیرد. شبهاي قدر ماه رمضان که تمام میشود، خود خدا را عيدي بگيرد و دائم التّوجه شود. اين دوام توجه بسیار اهمیت دارد. کسی که دوام توجه دارد، خواب هم که باشد، باز خواب خدا را ميبيند، خواب معنويت ميبيند. بيدار هم که باشد، خدا را ميبيند.
در همين اوضاعي که داريم و فساد اخلاقي فراوان است، انسان میتواند چشم و گوش و زبانش روزه باشد. مشکل است؛ اما محال نيست.
من از همه يک تقاضا دارم و آن اینکه کاري کنيد اين سياستبازيها که در همۀ خانهها پيدا شده، در سه ماه رجب، شعبان و رمضان دیگر نباشد. اینکه چه کسي خوب است و چه کسي بد، چه کسي برد و چه کسي باخت، چه گفت و چه ميگويد و اينها همه در این سه ماه کنار برود. بگذارید دستکم سه ماه از سال را خداوند بياید در زندگي شما. سه ماه انس با قرآن و نماز و دعاي افتتاح و دعاي ابوحمزۀ ثمالي در زندگی حاکم باشد.
افرادي هستند که در مدت دو سه روز يک مرتبه ختم قرآن دارند. خواندن قرآن بهترین جایگزین برای تلويزيون و حرفهای سیاسی است که امروزه وارد همۀ خانهها شده است که حدّاقل حرفهاي لغو و بيهوده است؛ اگر غيبت و تهمت نباشد.
روزهدار دو نوع کلام باید داشته باشد؛ يکي کلام نازل یعنی خواندن قرآن و يکي کلام صاعد يعني دعا و راز و نیاز با خدا. مداومت بر خواندن دعا موجب میشود انسان در وقت دعا خواندن حس کند دارد با خدا حرف ميزند و خدا هم توجه به او دارد. در دهۀ آخر ماه رمضان قرآن بخواند و ببيند که خدا با زبان او دارد با او حرف ميزند.
- سه تأکید منحصر بهفرد در قرآن
قرآن کریم در سه موضوع تأکید منحصر بهفرد دارد.
- خودسازی
یک تأکید مربوط به خودسازی و تهذیب نفس است. در سورۀ شمس بعد از یازده قسم و چندین تأکید میفرماید:
“قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها ! وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها”[8]
- دعا
تأکید دیگر در مورد دعاست که میفرماید:
“ وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي وَ لْيُؤْمِنُوا بي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُون”[9]
در این آیه ضمير متکلم هفت مرتبه تکرار شده است. و نهایتاً میفرماید: رشد شما در دعا و راز و نياز با خداوند متعال است.
- قرائت قرآن
تأکید سوم هم در مورد خواندن قرآن کریم است که میفرماید:
“فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضى وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُوا ما تَيَسَّرَ مِنْه”[10]
یعنی تا ميتواني قرآن بخوان. اين غیر از تدبّر در قرآن است. اين غير تفسير قرآن و تبيين قرآن است. خواندن قرآن روشي است که همۀ بزرگان دارند. بعد قرآن ميفرمايد: خدا ميداند که تو گاهي مريضي، بیماری تو هم سخت است، گاهي خيلي مشغله داري، حال خواندن قرآن نداري، اما “فأقروا ما تيسر من القرآن” تا ميتوانی قرآن بخوان. خدا ميداند گاهي در خط مقدّم جبهه هستي، باز هم “فاقرؤوا ما تيسّر منه”
در سه ماه مبارک رجب، شعبان و رمضان به اين سه موضوع مورد تأکيد قرآن کريم بايد عمل شود. هم مسألۀ خودسازي، هم مسألۀ خواندن قرآن و هم مسألۀ دعا و راز و نياز با خداوند تبارک و تعالي.
- اعراض از لغو و گناه، دستکم در سه ماه از سال
بياييد تعهد کنيد، از خانوادۀ خود تقاضا کنيد، التماس کنيد که حدّاقل در سه ماه رجب، شعبان و رمضان، حرفهاي بيهوده در خانه نباشد. اين حرفها اگر غیبت نباشد که هست، اگر تهمت نباشد که در بسياري از موارد هست، اگر شایعهپراکنی نباشد که هست، حدّاقل لغو است و بیهوده و همین هم دل را میمیراند. از چیزهایی که دل را میمیراند و حال عبادت و رابطه با خداوند را از انسان ميگيرد، کارهای بیهوده و حرفهای بیهوده است. خداوند متعال در ابتداي سورۀ مؤمنون، يکي از صفات مؤمنين را اعراض از «لغو» بر ميشمرد:
“قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ! الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ ! وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ”[11]
بنابراين همه بايد حدّاقل در اين سه ماه، مراقب زبان خويش باشند و از گفتار لغو و بيهوده پرهيز نمايند. مرحوم آيت الله العظمي اراکی میگفتند به جهت کاری به مغازۀ يک نجار رفتم. در آخر کار گفت: هرکس به مغازۀ من ميآيد، من از او تقاضای نصيحت میکنم. شما هم نصيحتی بکنيد. آقای اراکی میگفتند: به او گفتم: تقاضا دارم مواظب زبانت باش.
مراقبت از زبان خیلی مهم است. شخصی خدمت پیامبر اکرم(ص) آمد و گفت: یا رسول الله! مرا موعظه کنید. فرمودند: مراقب زبانت باش. باز گفت: مرا موعظه کنید. پیامبر(ص) باز فرمودند: مراقب زبانت باش. برای بار سوم، باز تقاضای موعظه کرد. گویا پیامبر اکرم(ص) از بیتوجهی او ناراحت شدند. لذا فرمودند: وای بر تو! آيا مردم را جز درو شدههاى زبانشان در آتش میاندازد؟![12]
حرفهاي بيهوده فشار قبر را به دنبال خود دارد. حساب دروغ و غیبت و تهمت و نظایر آن که جداست. دروغهایی که در بازار گفته میشود، حق الناس، کمکاری و بیکاری در ادارات، گناهان بزرگی هستند که ارزش عبادات را از بین میبرند. گناه تحقیر ارباب رجوع و توهین و بداخلاقی نسبت به او و فریب دادن دیگران که جای خود دارد. کسی که در حین انجام وظیفه در جهت حلّ مشکلات مردم تلاش نمیکند و گره در کار دیگران میاندازد، نمیتواند زمان افطار بگوید:
«الهمَّ لَکَ صُمتُ و عَلی رِزقِکَ أفطَرتُ و عَلیکَ تَوکَّلتُ»
خداوند میزبان چنین شخصی نیست و لذا پاداشی نظیر تقوا یا خود خداوند برای آنان در نظر گرفته نمیشود.
قرآن کريم ميفرمايد:
“وَ لايَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوه”[13]
بسياري از مردم سر سفرۀ افطار يا هنگام سحر، گوشت مرده ميخورند؛ زيرا يا غیبت ميشنوند يا ميگويند. بيایید اين سه ماه به جاي «ما لا يعني»، قرآن بخوانيم، دعا بخوانيم. به جاي اين تهمتها، غيبتها و شايعهها، خودسازي کنيم.
غیبتهای سیاسی باید از خانهها بیرون برود. امروزه در بسیاری از خانهها غیبت و تهمت سیاسی و دامن زدن به شایعات رایج شده است. دو برادر بر سر اختلاف نظر سیاسی مثل دو گرگ با هم میجنگند. فتنهای به پا شده است که اعضای خانوادهها را با هم دشمن کرده است. بیایید در ماه مبارک رمضان آتش این فتنه را خاموش کنیم.
- ارزش و کاربرد تفکّر
قدری فکر کنید. قدری از نفس خویش مواظبت کنید. در روایاتی از بیان مبارک امام حسين(ع) آمده است: ثواب یک ساعت تفکّر، از یک سال عبادت بیشتر است: «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ»[14].
استاد بزرگوار ما حضرت امام خمينيR در شرح چهل حديث، روايتى متذكّر مىشوند كه مىفرمايد: يك ساعت تفكر بهتر از هفتاد سال عبادت است.[15] انسان بايد با پایبندی به قانون مراقبه، شب و روز از نفس خويش مراقبت نمايد.
مرحوم صاحب وسائل در کتاب «صوم» چندین روايت نقل ميکند با این مضمون که هرکه غيبت کند، روزهاش باطل است.[16] اين بطلان، بطلان اخلاقي است؛ يعني روزهاي که در آن غيبت بشود، فايده ندارد و مقبول نيست.
پيغمبر اکرم(ص) در ماه شعبان براي اينکه مردم را مهيا کنند، فرمودند: همه بايد روزه بگيرند. به حکم پيغمبر اکرم(ص) همه روزه گرفتند. و فرمودند هرکه ميخواهد افطار کند، باید از من اجازه بگيرد. مردم دسته دسته ميآمدند و برای افطار اجازه ميگرفتند. پيغمبر اکرم(ص) نیز اجازه ميدادند. پيرمردی آمد و اجازه گرفت. گفت: يا رسول الله! دو دختر هم دارم که حيا کردند و از خانه بیرون نيامدند. اجازه دهيد آن دو نفر هم افطار کنند.
حضرت فرمودند: تو روزهاي، امّا اين دو دختر روزه نيستند. گفت: يا رسول الله! اين دو تابع دستور شما هستند و طبق دستور شما روزه گرفتند.
حضرت فرمودند: برو به آنها بگو استفراغ کنند. استفراغ که کردند، دو لخته گوشت متعفّن از دهان آن دو افتاد. آمدند خدمت رسولگرامي(ص) و گفتند: يا رسول الله! ما گوشت نخورده بوديم.
حضرت فرمودند: مگر در قرآن نخوانديد: “وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوه”[17]؟
مراد چنین رواياتی همین است که روزۀ همراه با غيبت، آن روزهای نيست که خدا میخواهد؛ اگرچه قضا و کفّاره ندارد.
- دل انسان، عرش الهی
مطلب مهمتر اينکه علاوه بر گوش و چشم و زبان، دل انسان هم بايد کنترل بشود. مرحوم آیت الله العظمي اراکي پس از نصيحت کنترل زبان، به آن نجّار گفته بودند: تو براي همه درب ميسازي. اگر ميتواني، يک درب هم براي دل خودت بساز. يکي از بزرگان اين داستان را روي منبر نقل کرده بود. اهلدل دیگری، پاي منبر بلند بلند گریه کرده و گفته بود: آقا دل نداريم تا برای آن درب بسازيم.
در این سه ماه انسان باید دل پیدا کند، سپس برای آن دل درب بسازد. تخیّلها و وسوسهها باید از حریم دل کنار برود و صاحب دل جايگزين آن شود. صاحب دل چه کسي است؟
«إنَّ قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَن»[18]
چنین کسی میتواند روز عید فطر، از خدا خود خدا را عیدی بگیرد.
خدایا این سه ماه رجب، شعبان و رمضان، نعمت و فرصت بزرگی است؛ توفیق عمل به آنچه گفته شد، به همۀ ما عنایت بفرما.
[1]. بقره، 183: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد كه پرهيزگارى كنيد.»
[2]. يونس، 62: «آگاه باشيد، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مىشوند.»
[3]. رعد، 28: «آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مىيابد.»
[4]. طلاق، 2 و 3: «و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بيرونشدنى قرار مىدهد و از جايى كه حسابش را نمىكند، به او روزى مىرساند.»
[5]. توبه، 109: «آيا كسى كه بنياد [كار] خود را بر پايۀ تقوا و خشنودى خدا نهاده، بهتر است يا كسى كه بناى خود را بر لب پرتگاهى مشرف به سقوط پىريزى كرده و با آن در آتش دوزخ فرو مىافتد؟ و خدا گروه بيدادگران را هدايت نمىكند.»
[6]. نحل، 99: «چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آوردهاند، و بر پروردگارشان توكل مىكنند، تسلطى نيست.»
[7]. منلايحضرهالفقيه، ج 2، ص 75.
[8]. شمس، 9 و 10: «كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد، و هر كه آلودهاش ساخت، قطعاً درباخت.»
[9]. بقره، 186: «و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند، اجابت مىكنم، پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.»
[10]. مزمّل، 20: «هر چه از قرآن ميسّر مىشود بخوانيد. [خدا] مىداند كه به زودى در ميانتان بيمارانى خواهند بود، و [عدّهاى] ديگر در زمين سفر مىكنند [و] در پى روزى خدا هستند، و [گروهى] ديگر در راه خدا پيكار مىنمايند. پس هر چه از [قرآن] ميسّر شد تلاوت كنيد.»
[11]. مؤمنون، 1 تا 3: «به راستى كه مؤمنان رستگار شدند، همانان كه در نمازشان فروتنند، و آنان كه از بيهوده رويگردانند.»
[12]. الکافی، ج 2، ص 115.
[13]. حجرات، 12: «و بعضى از شما غيبت بعضى نكند؛ آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن كراهت داريد. [پس] از خدا بترسيد، كه خدا توبهپذير مهربان است.»
[14] . تفسير العياشي، ج 2، ص 208
[15]. چهل حديث امام خمينيR، ص 191.
[16]. وسائل الشیعة، ج 10، ص 33، باب 2 از ابواب ما یمسک عنه الصائم و وقت الامساک.
[17] . حجرات، 12
[18]. بحارالانوار ج 55، ص 39.