• گفتار چهارم
  • طی مراتب سیر و سلوک در ماه‌های رجب، شعبان و رمضان

از میان ماه‌های سال، سه ماه رجب و شعبان و رمضان فوق‌العاده اهميت دارند. اهل دل معتقدند بین این سه ماه ارتباط تنگاتنگی برقرار است. چقدر عالي گفته‌اند که ماه رجب، ماه تخليه است. ماه شعبان، ماه تحليه و ماه مبارک رمضان، ماه تجليه است. يعني در ماه مبارک رجب، بايد خودسازي کرد. باید صفات رذيله را از دل کند و آن را طاهر و مطهّر کرد. اگر این مقدار هم ممکن نیست، حدّاقل جلوی شعله‌ور شدن و طغیان صفات رذیله را باید گرفت. اين تخليه که يکي از مراتب سير و سلوک است، در ماه رجب انجام می‌شود.

بعد از آن، ماه شعبان مي‌آيد که ماه تحليه است؛ يعني درخت فضيلت را در دل کاشتن و بارور کردن و از ميوۀ آن استفاده کردن. اگر اين اندازه هم نمي‌تواند، حدّاقل خود را مزيّن کند به فضائل، ولو اينکه ملکۀ‌ وجود او نباشد.

بعد از اينکه این دو اتفاق افتاد، نوبت به ماه مبارک رمضان می‌رسد که ماه تجليه است؛ يعني حکومت خدا بر دل؛ يعني انسان نورانيّت خاصي را که همان نور خداست، در دل بيابد، که اگر اين نورانيّت را يافت،‌ به فرمودۀ‌ قرآن به «سُبُل سلام» هدایت مي‌شود. نه تنها در صراط مستقيم قرار می‌گیرد، بلکه تا آخر مي‌ماند.

قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ ! یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیم[1]

سُبل سلام، يعني راه‌هاي سلامتي را مي‌يابد. اينها تعليم و تعلّم و دانستني نيست، بلکه يابيدني است. وقتي خدا بر دل حاکم شد، اين دل راه‌هاي سلامتي را مي‌يابد و به نور خدا نوراني می‌شود، ظلمت‌ها از بین مي‌رود و نور مطلق وجودش را منور می‌‌کند: یَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیم

اين هدايت، هدايت تکويني است؛ يعني خداوند دست عنايت خود را روي سر او قرار می‌دهد و نمي‌گذارد بلغزد.

  • پاداش روزه‌دار

راجع به ماه مبارک رمضان روايتی قدسی داريم که بسیار پرمحتوا و شيرين است. خداوند مي‌فرمايد: «الصوم لي و أنا أجزي به»[2]

ماه مبارک رمضان ماه من است و خود پاداش روزه‌گير هستم. بهشت براي او کوچک است و پاداش او خود من هستم.

يعني انسان مي‌رسد به جايي که خدا را در دلش مي‌يابد. در وقت نماز، نماز برايش مکالمه و معاشقه مي‌شود؛ مخصوصاً نماز شب. وقتي حمد و سوره مي‌خواند، مي‌يابد که پروردگار عالم با او حرف مي‌زند و مي‌شنود؛ البته نه با اين گوش. به قول مولوی، اين گوش را بايد کَند و گوش ديگري مي‌خواهد؛ يعني گوش دل. حمد و سوره آیات قرآن است و قرآن کلام خداست؛ يعني پروردگار عالم با زبان ما با ما حرف مي‌زند. وقتي به سجده مي‌رود و مي‌گويد: «سبحان ربي الاعلي و بحمده»، توجه خدا را مي‌يابد و مي‌يابد که خدا لطف خود را شامل حال او کرده است که ذکر مي‌گويد.

نزد چنین شخصی، همۀ دنيا يک طرف و آن نماز و راز و نیاز در دل شب يک طرف. آن معاشقه و مکالمه با معبود را به تمام دنيا نمي‌دهد.

به قول پیامبر اکرم(ص):

« لَرَكْعَتَانِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا»[3]

دو رکعت نماز در دل شب براي من از دنيا و آنچه در دنياست، بالاتر است. چنین انسانی دیگر گناه نمي‌کند و اصلاً ممکن نيست گناه کند.

جملۀ معروفی است از اميرالمؤمنين(ع) که فرمودند:

«وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُه»[4]

به خدا قسم، اگر عالم هستي را به من بدهند و بگويند گناه کن، آن هم در این حد که پوست جويي را از دهان مورچه‌اي بگيرم و به يک مورچه ظلم کنم، والله! نمي‌کنم. اگر همۀ عالم هستي را به حضرت علي(ع) بدهند، چنين گناهي نمي‌کند. اين معناي «الصوم لي و أنا أجزي به» است. ‌لذا اهل دل و علماي علم اخلاق مي‌گويند: اين سه ماه بسیار اهميت دارد و انسان مي‌تواند سه منزل مهمّ سير و سلوک را در این سه ماه بپيمايد.

اهل دل مي‌گويند: در سير و سلوک هفت منزل داريم: منزل يقظه، منزل توبه، منزل تقوا، منزل تخليه، منزل تحليه، منزل تجليه و منزل فنا و لقا که خداوند در قرآن بيست و يک مرتبه دربارۀ‌ منزل هفتم سخن گفته است.[5] رسيدن به منزل هفتم، کار مشکلي است و تا منازل قبلی طی نشود، نمی‌توان به منزل هفتم رسید. و ماه رجب برای طیّ منزل چهارم یعنی تخليه و خودسازي و تهذيب نفس است. این همان چیزی است که قرآن به طور جدّی آن را از انسان مي‌خواهد.

  • اهمیت دعا و تهذیب نفس از دیدگاه قرآن

بعضي آيات قرآن منحصر به فرد است؛ از جمله آیه‌ای از سورۀ بقره که دربارۀ‌ دعا و راز و نياز با خدا است. تأکید این آيه در میان آیات قرآن منحصر به فرد است. خداوند در این آیه هفت مرتبه ضمیر متکلّم وحده برای خود به کار برده است و با تأکيدات فراوان مي‌فرمايد: بنده‌ام! دعا، دعا، دعا. با دعا و راز و نياز با من سر و کار داشته باش.

وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ‏ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي‏ وَ لْيُؤْمِنُوا بي‏ لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُون[6]

يک آيه هم مربوط به تهذيب نفس است که آن هم منحصر به فرد است. بعد از آنکه خداوند یازده قسم مي‌خورد، با چندین تأکید مي‌فرمايد:

قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکّاهَا ! وَ قَدْ خَابَ مَن دَسّاهَا[7]

رستگار تنها کسی است که به مقام تخليه برسد و بتواند صفات رذيله را از دل بکَند و شقاوت و بدبختي از آنِ کسي است که دل او پاک نباشد و صفات رذيله بر او حکم‌فرما باشد. لذا باید به دعا و راز و نياز با خدا از يک سو و تهذيب نفس از سوی دیگر اهمیت فراوان بدهیم. و اين ماه رجب و شعبان و رمضان براي همين است که ما مهذّب شويم و بتوانيم درخت رذالت را از دل بکنيم و به‌جای آن درخت فضیلت را بارور کنيم. و بعد از آن برسيم به آنجا که يک ماه مهمان خدا شويم و پروردگار عالم بگويد پاداش تو خودِ من هستم. پاداش عبادات و اجتناب از گناه، بهشت عدن و بهشت رضوان و مقام عنداللهي است. ‌اما در مورد روزه می‌فرماید: پاداش آن بالاتر از اینهاست؛ البته روزۀ‌ با مقدمات؛ يعني در ماه رجب و شعبان، تخليه و تحليه کن، بعد وارد ماه مبارک رمضان شو و روزه بگير. پاداش چنین روزه‌ای من هستم.

  • ­عالم وجود برای انسان و انسان برای خدا

در قرآن نيز به این مطلب اشاره شده است که اصلاً انسان براي خدا ساخته شده است. قرآن در آیه‌ای مي‌فرمايد: همۀ عالم هستي براي انسان ساخته شده است:

أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً[8]

اما در آيۀ ديگر مي‌فرمايد:

وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسي‏[9]

اين مقام بسیار بالایی است. آیه خيلي کوتاه است، اما يک دنيا معنا دارد. يعني تو را براي خودم خلق کردم؛ يعني برسي به آنجا که نماز تو معاشقه و حدّأقل مکالمه باشد. برسي به آنجا که شيطان تسلطی بر تو نداشته باشد. ننگ است آدمي که همۀ ملائکه بر او سجده کردند و شيطان به‌خاطر سجده نکردن به او از درگاه خدا رانده شد، برسد به آنجا که تابع شيطان شود. اگر انسان همانی باشد که خدا خواسته، شيطان هیچ‌گونه تسلطی بر او ندارد.

إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوّکلون[10]

اگر انسان به راستي متقي باشد و نورانيت داشته باشد و از مقام تخليه به تحليه و از تحليه به تجليه برود، شيطان هیچ‌گونه راه نفوذی به او ندارد. در ادامه با دو سه تأکيد مي‌فرمايد:

إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ[11]

خودت زير پرچم شيطان مي‌روي و وقتي زير پرچم شيطان رفتي، شيطان تو را فريب مي‌دهد و جهنّمي مي‌کند. هرچه هست، از خود توست. زير پرچم خدا بيا، ‌آن‌گاه شيطان مي‌رود. معنا ندارد کسي زير پرچم خدا باشد و شيطان بتواند به او دسترسي داشته باشد.

  • ویژگی‌های ماه رجب

ماه رجب خيلي فضیلت دارد؛ دو سه خصوصيّت دارد که هيچ ماهي اين خصوصيّات را ندارد. به جز روز اوّل و دهم رجب که سال‌روز ولادت دو امام بزرگوار، امام محمد باقر و امام جواد’ است، در ادامه به چند ویژگی مهم از ماه رجب اشاره می‌شود:

  1. لیلة الرغائب

اولین خصوصیّت آن وجود ليلة‌الرغائب در این ماه است؛ يعني اولین شب جمعۀ ماه رجب. کساني که متوجه هستند و سر و کار با اين حرف‌ها و کارها دارند، در این شب رغبت زيادي دارند به معاشقه با خدا و مکالمه با او و راز و نياز و درد دل با معبود. اينکه از خدا مقام تخليه را بخواهند و از خدا بخواهند در ماه شعبان به مقام تحليه نائل شوند و در ماه مبارک رمضان خدا را بيابند. اين يابيدني‌ها خيلي مهم است. عمدۀ آن هم يابيدن خداست و معناي ليلة‌الرغائب همين است؛ يعني شبي است که اهل دل رغبت دارند که خدا را بيابند و اهل دل رغبت دارند که به مقام تخليه و از تخليه به تحليه و بعد به تجليه برسند. اهل دل رغبت دارند که بتوانند آدم شوند، بتوانند به جايي برسند که به جز خدا نداند.

       رسد آدمي به جايي که به جز خدا نداند

                                           بنگر که تا چه حد است مقام آدميّت

ما چون به قول سعدي درنده‌خوي هستيم و دل ما پر از هوی و هوس است و به جاي اينکه جاي خدا باشد، جاي هوی و هوس است و سرتا پاي ما شهوت و رذالت است، آن‌گاه معلوم است که رفيق ما شيطان است. معناي ليلة‌الرغائب اين است که شيطان را رها کن و دنبال خدا باش. در این شب می‌توان راه صد ساله را يک شبه پيمود، البته تمايل و همت و اراده مي‌خواهد. می‌تواند در يک ليلة‌الرغائب ناگهان به مقام عبوديت برسد؛ البته توجه مي‌خواهد. به قول استاد بزرگوار ما علامۀ‌ طباطبايي که هنگام رحلت گفتند و گفتند تا از دنيا رفتند: توجه، توجه، توجه.

بين ما و خدا يک قدم فاصله است. اگر انسان پا بگذارد روي نفس امارۀ‌ خود، با قدم بعدی خدا را می‌یابد. اگر انسان منیّت را کنار بگذارد، به مقام عبوديت مي‌رسد؛ اما حال و توجه مي‌خواهد.

  • هدیۀ ارزشمند امیرالمؤمنین(ع) در اثر مبارزه با نفس

مرحوم شهريار شاعر خوبي است و اشعار او ممتاز است؛ نظیر محتشم کاشاني که او نیز اشعار برجسته‌ای دارد و هر دو به خاطر لطف اميرالمؤمنين و امام حسين’ است.

مرحوم آيت الله مرعشي) که من ايشان را خيلي دوست داشتم و نزد ايشان درس مي‌خواندم و بسیار به بنده لطف داشتند، در عالم خواب ديدند که اميرالمؤمنين(ع) در جلسه‌اي، شعرا را دعوت فرموده‌اند؛ از جمله شهريار را. شهريار در آن جلسه شعری در مدح حضرت خواند و اميرالمؤمنين(ع) هدیه‌ای به او دادند. آيت الله مرعشي از خواب بيدار شدند، در حالی که اصلاً شهريار را نمي‌شناختند. از فرزند خود پرسیدند: شهريار کيست؟! گفتند: شاعري است در تبريز که اشعاری با مضامین ديني هم گفته است. گفتند: او را بخواهيد تا من با او صحبت کنم. شهريار خدمت آيت الله مرعشي آمد و آيت الله مرعشي به او گفتند: آقاي شهريار! اين اشعاري که براي اميرالمؤمنين(ع) خواندي، براي من بخوان. شهريار گفت: من تا به حال اين اشعار را براي احدي نخوانده‌ام. شما از کجا مي‌دانيد که اين اشعار را سروده‌ام؟ آيت الله مرعشي قضیۀ‌ خواب را تعریف کردند و گفتند: بگو چه کردي که اين اشعار اين‌قدر مورد لطف اميرالمؤمنين(ع) واقع شد؟!

شهريار گفته بود: من شب بيست و يکم ماه رمضان به مسجد رفتم و ديدم که مسجد پر از جمعيت است. يک دفعه متوجه شدم که من آلوده هستم. من اگر به اين مسجد بروم، مسجد را آلوده مي‌کنم. رحمت خدا در اين مسجد نازل است و اگر من به اين مسجد بروم، مانع نزول رحمت الهی مي‌شوم. خوشا به حال افرادی که چنین حالت‌هایی برايشان اتفاق می‌افتد.

شهريار گفته بود که من به ميان مردم نرفتم و به خانه برگشتم. وقتي به خانه آمدم، خيلي ناراحت و بي‌حال بودم که شب بيست و يکم ماه رمضان نتوانستم در جلسۀ دعا و توبه شرکت کنم. آن‌گاه گفتم حال که به مسجد نرفتم، اشعاري براي اميرالمؤمنين(ع) بخوانم و در شب بيست و يکم که مربوط به اميرالمؤمنين(ع) بود، اين اشعار را خواندم.

آيت الله مرعشي در همان شب خواب مي‌بيند که در ميان شعرا، اين شعر اول شد و اميرالمؤمنين(ع) هم هدیۀ‌ ارزشمندی به او دادند.

امروزه مرحوم شهريار يک نخبه در ميان شعراست؛ به خاطر يک توجه و به عبارت عرفا و بزرگان پا گذاشتن روي نفس و رسيدن به خدا. معناي  ليلة‌الرغائب همین است که انسان اگر به راستي منیّت را کنار بگذارد، مقام عبوديت را مي‌يابد.

پس، ليلة‌الرغائب ، یکی از امتیازات ماه رجب است. البته همۀ‌ شب‌های ماه رجب چنین ظرفیتی را در خود دارد. و خوشا به حال کساني که هر شب سال، برايشان ماه رجب و شعبان و رمضان است. خوشا به حال آنها که به راستي در دل شب معاشقه با خدا و مکالمه با حضرت حق دارند. خداوند نیز در پاسخ به آنان مي‌گويد: «لبيک، لبيک، لبيک». بعضي اوقات خداوند در برابر ملائکه افتخار مي‌کند و مي‌فرمايد حالات اين انسان را نگاه کنيد.

تقاضا دارم از همۀ شما که به اين ماه پرفیض اهميت دهيد.

 

  1. میلاد امیرالمؤمنین(ع)

خصوصيت دوم ماه رجب، ميلاد پربرکت اميرالمؤمنين علي(ع) است که آن هم بسیار ارزشمند است. بالاترين معجزۀ‌ اميرالمؤمنين(ع) است و بالاترين افتخار براي شيعه. مسئله‌ای هم نیست که فقط شیعیان نوشته باشند؛ اهل سنت هم کیفیّت تولد امیرالمؤمنین(ع) را نوشته‌اند.[12] از قضایای متواتر در تاریخ اسلام است که مادر اميرالمؤمنين علي(ع)، يعني فاطمه بنت اسد در اثناء طواف درد زايمان گرفت. من فکر مي‌کنم که خودش مي‌دانسته و بچه در شکم به او گفته بوده و قضيه اتفاقي نبوده، اما مورخین مي‌گويند قضيه اتفاقي بوده است؛ يعني در ميان طواف، ناخواسته درد زايمان گرفت. در همین لحظه، کعبه شکافته شد و به او امر شد که به کعبه بيا. فاطمه بنت اسد وارد کعبه شد. سه روز در آنجا بود و معلوم است که در این مدت چه توجهاتي از طرف خدا و ملائکه به او شد. بالاخره بعد از سه روز مرخص شد. باز همان جا شکافته شد. مردم هم در این سه روز در آنجا جمع بودند و مي‌خواستند در را باز کنند، اما هرچه کردند، نشد. وقتي روز سوم تمام شد، ناگهان همان جا شکافته شد و اميرالمؤمنين(ع) روی دست مادر، بيرون آمدند و دوباره ديوار به حالت سابق خود برگشت.

اميرالمؤمنين(ع) چشم‌هاي مبارکش بسته بود، تا رسيد به پيامبر اکرم(ص)، که البته هنوز به رسالت مبعوث نشده بود. پيامبر(ص) او را در آغوش گرفت و اميرالمؤمنين(ع) چشم‌هايش را باز کرد و به پيامبر اکرم(ص) سلام کرد. بعد شروع کرد به تلاوت آیات ابتدایی سورۀ‌ مؤمنون[13]:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ! قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ! الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ ! وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ! وَ الَّذينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ

آيات ابتدایی سورۀ مؤمنون دارای مضامین بسیار والایی است و ما بايد بسیار به‌ آن اهميت دهيم؛ به نماز و مکالمۀ‌ با خدا اهميت دهيم و آن را با حالت خضوع و خشوع به‌جا آوریم. از سخنان نامربوط و لغو و بيهوده رویگردان باشیم؛ چه رسد به غيبت و تهمت و شايعه. به  هر  اندازه  هم که مي‌توانيم نسبت

 به شيعه رسيدگي کنيم. اين مطلب هم از خصوصيات ماه رجب است. از ابتدای خلقت تا روز قيامت چنين چيزي واقع نشده و نخواهد شد.

  1. مبعث پیامبر اکرم(ص)

خصوصيت سوم ماه رجب مربوط به مبعث پیامبر اکرم(ص) است که آن هم بسیار باعظمت است و شرح خصوصیّات آن در این فرصت اندک نمی‌گنجد، امّا به طور خلاصه به دستورالعمل خداوند برای آغاز رسالت آن حضرت اشاره می‌شود. دستورالعمل سازنده‌ای که برای موفقیّت در هر حرکتی، به خصوص حرکت به سوی خداوند متعال و برقراری رابطۀ عاطفی با حق‌تعالی تا رسیدن به فنا و لقای الهی بسیار مفید و مؤثر است.

پیامبر گرامی (ص)پس از مبعوث شدن به رسالت، از غار حرا به خانه بازگشتند. باري سنگين بر دوش آن رسول گرامی(ص) آمده بود: إِنَّا سَنُلْقي‏ عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلاً، جبرئيل نازل شد و‌ آيات اوّل سورۀ مزّمّل را آورد:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم ! يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ! قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَليلاً ! نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَليلاً ! أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتيلاً ! إِنَّا سَنُلْقي‏ عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلاً ! إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قيلاً ! إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَويلاً ! وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتيلاً ! رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكيلاً ! وَ اصْبِرْ عَلي ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَميلاً

در حقيقت يک دستورالعمل دوازده‌گانه که بهترين ابزار کار براي تحمّل آن بار سنگين بود، بر پیامبر اکرم  نازل شد. مفاد دستورالعمل عبارتند از: اوّل: شب‌زنده‌داري؛ دوّم: نماز شب؛ سوّم: تمسّک به قرآن؛ چهارم: اراده؛ پنجم: قاطعيّت در گفتار؛ ششم: فعّاليّت مدام؛ هفتم: ذکر مدام؛ هشتم و نهم: دعا و انقطاع الی الله؛ دهم: توکّل؛ يازدهم: صبر؛ دوازدهم: سعۀ صدر؛

در واقع خدای سبحان با ابلاغ اين دستورالعمل، برنامۀ رسالت پیامبر(ص) را تدوین فرموده است. برنامۀ جامعی که نقشي اساسي و حسّاس، در امر رسالت براي پيامبر(ص) ايفا کرد. پیامبر اکرم با استفاده از این دستورالعمل، فعّالیّت تبلیغی و رسالت خویش را آغاز نمودند و پس از تحمّل شدايد و پشت سر ‌نهادن موانع فراوان و فشارهاي كفّار، توانستند در مدّت كوتاهي جامعۀ عرب جاهلی را دگرگون سازند و با یک انقلاب دفعی، افرادی مهذّب و باتقوا تربیت نمایند.[14]

  1. اعتکاف ایام‌البیض

چهارمین ویژگی این ماه مبارک که در چند سالۀ‌ اخیر رایج شده و بسیار ارزشمند است، اعتکاف جوانان در مساجد در ماه مبارک رجب است. پيامبر اکرم(ص) در مواقع مختلفی از سال معتکف مي‌شدند؛ خصوصاً دهۀ آخر ماه رمضان. همۀ ائمۀ طاهرين( هم معتکف مي‌شدند. لازم نیست این اعتکاف در مسجد جامع باشد؛ همين که انسان سه روز در مسجدي روزه بگيرد و معتکف شود، کافی است.

تقاضایی که از معتکفين و به طور عموم از همۀ مردم دارم، اين است که مواظب باشيد در اين سه روز حرف‌هاي بيهوده و لغو نزنيد و رابطۀ شما با خدا محکم باشد. نشستن و حرف زدن و العياذبالله تهمت و غيبت و شايعه بین شما نباشد. اگر قرار باشد در این سه روز به گناه مشغول شویم، ديگر اعتکاف نيست.

اگر با کیفیت‌ترین و بهترین غذا هم پخته شود، اما بعد از پخت آن، ترشح دهان شخصي روي اين غذا بيفتد، کسی از این غذا نخواهد خورد و باید دور ریخته شود. ممکن است سه روز اعتکاف کنيد، اما با يک غيبت از بین برود. مؤمن با حرف لغو میانه‌ای ندارد؛ چه رسد به غيبت و تهمت و توهين. مبادا شيطان اين اعتکاف با این ارزش بالا را از بين ببرد.[15]

  • یک توصیۀ‌ مهم

در همین زمینه توجه به روايتی از امام حسين(ع) بسیار مفید است.

شخصی به امام حسين(ع) نامه‌ای نوشت و تقاضا کرد، حضرت او را به صورت مختصر موعظه کند.

امام در پاسخ نوشتند:

«مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا يَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِي‏ءِ مَا يَحْذَرُ»[16]

هرکه بخواهد چيزي را به دست بياورد، اما از راه گناه، دوان دوان به سوی ضدّ مطلوب خود رفته است و عاقبت به خير نخواهد شد. این مطلب به تجربه نیز اثبات شده است.

جرج جرداق در کتاب خود جمله‌ای دارد که خيلي قابل تأمل است. مي‌گويد: گاهي انسان مي‌رسد به آنجا که وليّ خدا را در خانۀ خدا مي‌کشد، قُربةً­الي­الله. يعني ابن ملجم شمشير به فرق سر اميرالمؤمنين(ع) در مسجد مي‌زند، قربةً­الي­الله. برخی افراد قربةً­الي­الله تهمت مي‌زنند و تخريب مي‌کنند؛ اما به یقین شیطان در پوست آنها رفته است و به آنان فرمان می‌دهد. روشن است چنین کسی عاقبت به خير نمي‌شود و از عهدۀ‌ کاري بر نخواهد آمد.

ماه رجب خيلي مقدس است و تقاضا دارم اين تقدس ماه رجب و شعبان را از بين نبريد و براي عاقبت به خیری خود و دیگران بسیار دعا کنيد.

[1]. مائده، 15و 16: قطعاً براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است. خدا هر كه را از خشنودى او پيروى كند، به وسيله آن [كتاب‏] به راه‏هاى سلامت رهنمون مى‏شود، و به توفيق خويش، آنان را از تاريكي‌ها به سوى روشنايى بيرون مى‏برد و به راهى راست هدايتشان مى‏كند.

[2]. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 75.

[3]. علل‏الشّرائع، ج2، ص363.

[4]. نهج‌البلاغه، خطبۀ‌ 224.

[5]. از جمله:

بقره، 45 و 46: وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعين !‏ الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُون‏؛ از شكيبايى و نماز يارى جوييد. و به راستى اين [كار] گران است، مگر بر فروتنان؛ همان كسانى كه مى‏دانند با پروردگار خود ديدار خواهند كرد؛ و به سوى او باز خواهند گشت.

بقره، 249: قالَ الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ؛ كسانى كه به ديدار خداوند يقين داشتند، گفتند: «بسا گروهى اندك كه بر گروهى بسيار، به اذن خدا پيروز شدند.

هود، 29: وَ يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالاً إِنْ أَجرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِم‏؛ و اى قوم من، بر اين [رسالت،] مالى از شما درخواست نمى‏كنم. مُزد من جز بر عهده خدا نيست. و كسانى را كه ايمان آورده‏اند طرد نمى‏كنم. قطعاً آنان پروردگارشان را ديدار خواهند كرد.

انشقاق، 6: “يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه‏؛ اى انسان، حقّاً كه تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى، و او را ملاقات خواهى كرد.

[6]. بقره، 186: و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند، اجابت مى‏كنم، پس [آنان‏] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.

[7]. شمس، 9 و 10.

[8]. لقمان، 20: آيا ندانسته‏ايد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است، مسخّر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است؟

[9]. طه، 41.

[10]. نحل، 99: او را بر كسانى كه ايمان آورده‏اند، و بر پروردگارشان توكل مى‏كنند، تسلطى نيست.

[11]. نحل، 100. تسلط او فقط بر كسانى است كه وى را به سرپرستى بر مى‏گيرند.

.[12] ر.ک. مظهر حق

[13] . ن. ك: الأمالى (للصدوق)، ص 132؛ الأمالى (للطوسى)، ص 706.

[14] . برای دستیابی به تفصیل این موضوع، ر. ک: سیر و سلوک؛ مقدمه.

[15] . برای دستیابی به تفصیل این موضوع، ر. ک: اعتکاف، سلوک منتظران.

[16]. الكافي، ج ‏2، ص 373.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا