- گفتار دوازدهم
- فضيلت شب قدر
قبل از ورود به بحث، تذکر چند نکته در مورد شب قدر لازم است. اوّلاً خدا را شکر کنید که در این چند شب، توفيق راز و نیاز با خداوند و توبه و دعا و بیداری شب به شما عنايت شد. همین مقدار که در جلسۀ دعا و جلسۀ توبه، شرکت کردهاید و شب قدر را زنده نگاه داشتهاید، پروردگار عالم ثواب یک عمر عبادت در نامۀ عمل شما مینویسد:
“بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ! إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ ! وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ ! لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ”[1]
ميفرمايد: شب قدر از فضايل والايي برخوردار است و نميدانيد چه شبي است! بعد میفرماید: فضیلتش این است که ثواب هزار ماه عبادت دارد. هزار ماه، معادل هشتاد سال يا یک عمر معمولي است و پروردگار متعال سند قرآني داده و فرموده است: اگر کسی شب قدر را درک کند، ثواب یک عمر عبادت دارد؛ لذا اگر خداي نخواسته دعای کسي در اينگونه جلسات مستجاب نشود یا توبۀ او قبول نشود، صرف شرکت در جلسه و دعا و راز و نیاز با خدا، ثواب یک عمر عبادت براي او خواهد داشت. اين لطف و مرحمت الهي شکر دارد و لازم است همۀ شما الان شکر آن را به جا آوريد.
- ارکان دعا
اگر انسان بخواهد اعمال شب قدر او فایده داشته باشد و سرنوشت خوبی براي او مقدّر گردد، بايد در شب قدر و در اينگونه جلسات، ابتدا توبه و پس از آن دعا کند و در صورت توبۀ حقيقي، يقين بداند که دعاي او مستجاب خواهد شد و سال نيکويي براي او رقم خواهد خورد.
انسان میتواند پس از توبه، دعا کند و دعای خود را مستجاب بيابد. دليل آن هم واضح است؛ اگر آدمي واقعاً از گناه پاک شود و با حالت شرمندگي خداي خود را صدا بزند، قطعاً خداوند متعال پاسخ او را خواهد داد:
“فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَريبٌ مُجيبٌ”[2]
امّا بايد توجه داشت که دعا نيز نظير توبه و ساير عبادات، ارکاني دارد و در صورت تحقّق آن ارکان، دعا مستجاب ميگردد. رکن اول دعا، درخواست به وسيلۀ زبان است. گفتن «يارب»، «اللهمّ إنّي أسئلک»، «الهي» و نظاير آن با هر زبان و گويشي که باشد و پس از آن بازگويي حاجات و نيازها به درگاه خداي تعالي، به منزلۀ رکن اوّل دعاست و بايد باشد.
رکن بعدي يا مرتبۀ بعدي دعا، اين است که دل نيز زبان را همراهي کند و خداي خويش را صدا بزند. یعنی وقتی که انسان «یا الله» میگوید، دل او هم به راستی «یا الله» بگوید و همراه زبان باشد. اگر زبان و دل، در دعا همراه نباشند، آن دعا لقلقۀ زبان است و صرفاً ثواب دارد، ولي کاربردی نخواهد داشت؛ چنانکه پيامبر اکرم(ص) فرمودند:
«ادْعُوا اللَّهَ وَ أَنْتُمْ مُوقِنُونَ بِالْإِجَابَةِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ لَا يَقْبَلُ دُعَاءً مِنْ قَلْبٍ غَافِلٍ»[3]
مهمترين رکن دعا، رعايت تقوا توسط شخص دعا کننده است. به عبارت روشنتر، دعاي انسانِ مقدّس و متّقي مستجاب ميشود؛ یعنی اگر انسان، جداً توبه کند و دل خويش را از هرگونه آلودگي پاک کرده و بعد از آن، خدا، خدا کند، استجابت دعاي خود را خواهد ديد. دعای انسان قسیّالقلب مستجاب نمیشود و قساوت قلب، از گناه انسان نشأت ميگيرد. پيامبر اکرم(ص) در روايت ديگري فرمودند:
«لَا يَقْبَلُ اللَّهُ دُعَاءَ قَلْبٍ سَاه»[4]
حضرت یونس به جهت اينکه بدون اجازۀ خداوند از شهر بیرون آمد، در دل نهنگ زنداني شد و مجبور بود ظلمت شب، تاريکي دريا و ظلمت دل نهنگ را يکجا تحمّل کند. ولي در آن ظلمتها با دل و زبان خويش گفت:
“لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ”[5]
به راستی با دل میگفت: خدا، خدا، خدا، میخواهم نجات پیدا کنم. قرآن هم میفرماید: وقتی اینگونه دعا کرد، دعایش را قبول کردیم: «فَاسْتَجَبْنا لَهُ»[6]
قرآن کريم، در آیات فراوانی تأکيد ميفرمايد که اگر این حالت برای کسی پیدا شود، مستجابالدّعوه خواهد شد و در بنبستها نجات مييابد:
“فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُون”[7]
- خداوند متعال، فريادرس مضطرّان
بعضی اوقات انسان در بنبست واقع میشود و دستش از همه جا کوتاه میگردد. در آن موقع، فطرت او بیدار میشود؛ زيرا فطرت، خدایاب و خداجوست و در آن موقع، خدا را مییابد و به راستی خدا را میبیند، اما با چشم دل، نه با چشم سر. نه فقط خدا را ميبيند، بلکه او را مييابد و نه فقط مییابد، بلکه او را مستجمع جمیع صفات کمالات مییابد. یعنی خدايي را مييابد که رئوف، مهربان، جواد و کريم است و نسبت به حالات و گرفتاريهاي او علم و آگاهي دارد و نيز قادر به نجات وي ميباشد؛ لذا مکرراً و بياختيار خدا را صدا ميزند و در آن حالت، هم توبه ميکند و هم مشغول دعا کردن است.
یعنی وقتی که خدا را یافت و خود را حاضر در محضر ذات باريتعالي احساس کرد، نسبت به کردار و گفتار گذشتۀ خود شرمنده ميشود و از حق تعالي طلب عفو مينمايد. چنين دلي را دل پاک ميگويند؛ دلی که خدا را یافته است و همۀ اغیار را بيرون کرده و صاحب اصلي دل را در خانه راه داده است. خداوند بر چنين دلي حکومت دارد و حکومت خدا بر دل، موجب ميشود که خدا را ببيند و او را بيابد. در آن موقع است که خالصانه و با تمام وجود خدا را صدا ميزند و خداوند نيز طبق وعدۀ قرآن کريم، او را اجابت کرده، به فرياد وي خواهد رسيد.
همۀ انبیاء الهي مبعوث شدهاند که این حالت را در آدميان دايمي و همیشگی کنند. سفارش به احياي شبهای قدر و اهميّت به ايّام و ليالي مقدّس و تأکيد بر اهتمام به دعا و راز و نياز با خداي سبحان نيز براي رسيدن انسان به حالت تضرّع و زاري در پيشگاه خداوند منّان و توجه پيوسته به حضور در محضر ذات باري تعالي است که موجب استجابت دعا نيز ميگردد. خداوند متعال در آیات فراوانی، با عباراتي نظير “أدعونی استجب لَکُم”[8]، استجابت قطعي دعاي بندگان را وعده داده است. در برخي آيات نيز تأکيدات بينظيري براي اجابت دعا به کار برده است:
“وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي وَ لْيُؤْمِنُوا بي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ”[9]
اگر دعا، لقلقۀ لسان باشد، ثواب دارد و اگر با دل باشد، ثواب بيشتري دارد و مورد قبول خداوند واقع میشود، اما اگر دعا با توبه همراه شود، یعنی دعا کننده در سايۀ توبه متّقي شده و از دل پاکي برخوردار گردد، آنگاه خداي تعالي در دل او حاکم ميشود و هرچه بخواهد به او عنايت ميفرمايد.
اگر چنين دعايي پس از دستيابي به حالت توبه، از پيامبري مانند حضرت یونس و در دل نهنگ سر بزند، دعاي او مستجاب ميشود و اگر انسان گناهکار نيز به اين حالت نوراني دست يابد، خداوند متعال به فرياد او ميرسد، او را نجات ميبخشد و دعاي او را اجابت ميکند. کسانی هم که همیشه خدا را در نظر دارند و او را با زبان و با دل ميخوانند و از هر گونه گناه و آلودگي اجتناب ميورزند، همواره مستجاب الدّعوه هستند و مشکلات بزرگي را با دعاي خود رفع مينمايند؛ زيرا ارکان دعا را مراعات کردهاند و هرچه بخواهند، پروردگار عالم جواب آنان را با مهربانی خاصّی میدهد.
فطرت همۀ آدمیان، حتّی فطرت انسان، خداجو است. فطرت انسانِ بيدين و بيخدا نيز خداياب و خداجوست. از اين رو، هرکس در بنبست قرار گيرد و چارهاي نيابد، خدایاب و خداجو میشود و در آن وقت خدا را مییابد، نظیر آدم تشنه شده و آب میخورد و هم تشنگي و هم سيراب شدن را میيابد.
وقتي انسان مضطر و بيچاره شود، با حالت توبه خدا را ميجويد و مييابد و معلوم است که پس از توبه، در سر حدّ عصمت است و حتماً دعایش مستجاب خواهد شد. افراد بسياري بودهاند که هنگام درماندگي و اضطرار توانستهاند امامزمان(عج) را به ياري بطلبند و در کنار خويش بيابند.
- دعای قلبی و مقام تبتّل
اتومبيل شخصي در بيابان و در هنگام بارش شديد برف، خراب شده بود و در آن بيابان در بنبست مانده بود. وقتي دستش از همه جا کوتاه شده و فريادرسي نيافت، خداوند را در حالت اضطرار یافته و گفته بود: خدايا نذر ميکنم اگر مرا نجات دادی، تا آخر عمرم گناه نکنم. سپس امامزمان(عج) براي نجات او در کنارش حاضر شده بودند، ولي او ايشان را نشناخته بود. نگاهي به ماشین او کرده بودند و فرموده بودند: ماشین تو سالم است. برو، به مقصد ميرسي. میگوید: به آن آقا گفتم: آقا! مرا از مرگ نجات دادید. چگونه لطف شما را جبران کنم؟ حضرت وليّعصر(عج) فرموده بودند: «به همان نذري که کردی، عمل کن.»
در واقع، آن شخص، موقعی که در بنبست واقع شده، از اعماق وجود، از خداي خويش مدد جسته و با نذر خود مبني بر ترک گناه، توبه را ضميمۀ دعا کرده و از اين جهت دعاي او مستجاب شده است.
به اين حالت که حالت بسيار ارزشمندي است، «تبتّل» ميگويند؛ حالتي که انسان از هرچه غير خداست، ميبُرَد (انقطاععنغیرالله) و به خداوند تعالي ميپيوندد. (انقطاعالیالله)
هنگامي که پيامبر اکرم(ص) به رسالت مبعوث شدند، به خانه رفتند و پس از آن، خداوند متعال با نزول آيات اوّل سورۀ مزمّل، دستورالعمل ارزندهاي براي پيشبرد اهداف رسالت، تدوين فرمودند که يکي از آن دستورات راهگشا، رسيدن به حالت تبتّل است:
“وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتيلاً”[10]
يعني انسان بايد هیچ چیزي و هیچ کسي به غير از خداوند تعالي را در نظر نداشته باشد و در حالي که حق تعالي را مستجمع جمیع صفات کمالیه مييابد، بگوید: خدا، خدا، خدا، قرآن کريم وعده داده است که اگر چنين حالتي براي آدمي پديدار شود، خداوند به فرياد او میرسد و دعایش را مستجاب میفرمايد.
- ارکان عبادات
سه رکن زبان، دل و عمل براي قبولي همۀ عبادات، از جمله نماز و روزه نيز لازم است. مثلاً کسي که نماز ميخواند، اگر نماز او لقلقۀ لسان باشد، ثواب دارد و از او رفع تکلیف میکند، اما کاربرد ندارد.
مرتبۀ بعدي يا رکن والاتر نماز، برخورداري از حضور قلب است؛ یعنی به راستی در وقتی که نماز میخواند، نماز او مکالمه و گفتگو با خداوند سبحان باشد. حمد و سوره که میخواند، بیابد که پروردگار عالم با او حرف میزند و در وقتی که میگوید: «سبحان ربیَّ العظیم و بحمده»، بیابد که او با خداوند تعالي حرف میزند. بدين ترتيب، نماز، مبدّل به یک مکالمه و براي بعضی مبدّل به یک معاشقه ميشود که بالاترین لذتهاست.
رکن سوّم نماز، که موجب قبولي آن است، تقواي نمازگزار ميباشد. خداوند، نماز انسان متّقی را ميپذيرد و پس از نماز، دعاي او را نيز مستجاب ميفرمايد:
“إنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ”[11]
روزه نيز داراي همان ارکان است؛ مرتبۀ اوّل روزه، روزۀ فقهی است که خیلی ثواب دارد و رفع تکلیف ميکند. امّا روزۀ ارزشمندتر روزۀ اخلاقي است که در آن سایر اعضاء و جوارح بدن روزهاند. مرتبۀ والاتر روزه، روزهاي است که دل روزهدار هم روزه باشد و تمام توجه او معطوف به خداي تعالي باشد و در آن موقع که میگوید: «اللّهم لَکَ صُمتُ»، راست بگوید.
اگر کسي چنين روزهاي بگيرد، مسلّم همین یک روزه براي رسانيدن او به بهشت کافي است. ضمن اينکه دعاي انسان نيز در پرتو اينگونه عبادات، مستجاب خواهد شد.
- فراگيري رحمت واسعۀ پروردگار
نکتۀ ديگري که توجه به آن مطلوب است، اينکه وقتي کسی به این حالات نوراني در توبه و دعا رسيد و توانست رحمت خداي سبحان را جلب کند، آن رحمت و مغفرت، همهگير و فراگير ميشود. به عبارت رساتر، اگر در جلسۀ دعا يا جلسۀ توبه، دل يک نفر بشکند و دعا و توبۀ او پذيرفته شود، دعا و توبۀ همۀ حاضرين در آن جلسه، مورد قبول حق تعالي واقع ميشود؛ حتّی کساني که دعاي آنان لقلقۀ لسان است يا توجه به دعا و توبۀ خود ندارند نيز مشمول رحمت واسعۀ پروردگار خواهند شد. بنابراين اگر حتّي يک نفر در جلسات نوراني و مقدّس، به راستی «یا الله» بگوید، جداً «یاربّ، یاربّ، یاربّ» بگوید و مثل حضرت یونس در دل نهنگ، يا نظير کسانی که در بنبست واقع شدهاند و فريادرسي جز خدا نمييابند، واقعاً خداوند را صدا بزند يا بتواند نظر لطف حضرت وليّعصر(عج) را به جلسه جلب کند، همۀ حضّار جلسه از رحمت الهي برخوردار ميگردند.
دعای واقعی خیلی کارها میتواند بکند. «دعای نيمه شبی، دفع صد بلا بکند». امیدوارم یک دلی در جلسه پیدا شود، امیدوارم حالتی برایتان پديد آيد که حضرت وليّعصر(عج)، آن حالت را دوست داشته باشند و دست کم نظر لطفی به جلسه بيفکنند.
آنان که خاک را به نظر کیمیا میکنند آيا شود که گوشۀ چشمي به ما کنند؟
معلوم است که اگر نظر عنايت آن حضرت به جلسه بيفتد، اين جلسه بهشت و همۀ حضّار، مستجاب الدّعوه ميشوند. جلب نظر ايشان نيز محتاج توبه، دعا و توسّل است که بايد در اينگونه جلسات به آن پرداخته شود.
فهرست منابع
- قرآن کریم
- إرشاد القلوب، ابو محمّد حسن بن ابى الحسن الديلمى، قم، شريف رضى، 1412 ق.
- اعتکاف، سلوک منتظران، حضرت آيت الله العظمی مظاهری، اصفهان، مؤسسه فرهنگی مطالعاتی الزّهراء(س)، چاپ پنجم، 1391 ش.
- الإقبال بالأعمال الحسنة فيما يعمل مرة في السنة، سيد رضى الدين على بن موسى بن جعفر بن طاووس، تهران، دار الكتب الإسلامية، الطبعة الثانية، 1367 ش.
- الأمالي، ابو جعفر محمّد بن حسن الطوسى، قم، دار الثقافة، 1414 ق.
- الأمالي، محمّد بن على بن حسين بن بابويه قمى، شيخ صدوق، كتابخانه اسلاميه، 1362 ش.
- بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(، محمد باقر بن محمد تقى بن مقصود على مجلسى، علامه مجلسى، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1404 ق.
- تفسير العياشي (کتاب التفسير)، محمد بن مسعود بن محمد بن عياشي، تهران، چاپخانه علميه تهران، 1380 ق.
- تفسير القمى، ابو الحسن على بن ابراهيم بن هاشم قمى، قم، دارالكتاب، 1404 ق.
- تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، محمد بن حسن بن على بن محمد بن حسين، معروف به شيخ حر عاملى، مؤسّسه آل البيت لإحياء التراث، قم، اوّل، 1409 ق.
- ديوان الإمام علي(ع)، منسوب به اميرالمؤمنين علي(ع)، قم، انتشارات پيام اسلام، چاپ دوّم، 1369 ق.
- رساله توضيح المسائل، حضرت آيت الله العظمی مظاهری، اصفهان، مؤسسه فرهنگی مطالعاتی الزّهراء(س)، چاپ نوزدهم، 1391 ش.
- سير و سلوک؛ مقدمه، حضرت آيت الله العظمی مظاهری، اصفهان، مؤسسه فرهنگی مطالعاتی الزّهراء(س)، چاپ پنجم، 1392 ش.
- شرح اصول کافی (ملا صدرا)، محمد بن ابراهيم صدر الدين شيرازى، تصحيح: محمد خواجوى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، 1383 ش.
- شرح چهل حديث، امام روح الله الموسوي الخميني!، تهران، مؤسّسه تنظيم و نشر آثار امام خميني!، 1383 ش.
- صحيفه نور، امام روح الله الموسوي الخميني!، تهران، تدوين و تنظيم: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني!، چاپ چهارم، 1386 ش.
- علل الشّرائع، محمّد بن على بن حسين بن بابويه قمى، شيخ صدوق، قم، مكتبة الداوري، [بی تا].
- عيون أخبار الرّضا(ع)، محمّد بن على بن حسين بن بابويه قمى، شيخ صدوق، تحقيق: سيد مهدي حسيني لاجوردي، تهران، جهان، 1378 ق.
- فضائل الاشهر الثلاثة، محمّد بن على بن حسين بن بابويه قمى، شيخ صدوق، قم، كتابفروشى داورى، 1396 ق.
- الفضائل، شاذان بن جبرئيل قمى، قم، انتشارات رضى، 1363 ش.
- الكافي، محمّد بن يعقوب بن اسحاق الكلينى الرازى، تهران، دارالكتب الإسلامية، 1365ش.
- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ميرزا حسين نوري مشهور به محدث نورى، قم، مؤسّسه آل البيت لإحياء التراث، 1408 ق.
- مظهر حق، حضرت آيت الله العظمی مظاهری، اصفهان، مؤسسه فرهنگی مطالعاتی الزّهراء(س)، چاپ دوّم، 1389 ش.
- المقنعه، محمّد بن محمّد بن نعمان، شيخ مفيد، قم، كنگره جهانى شيخ مفيد، 1413 ق.
- من لا يحضره الفقيه، محمّد بن على بن حسين بن بابويه قمى، شيخ صدوق، تحقيق: علی اکبر غفاري، قم، جامعه مدرسين، الطبعةالثالثة، 1413 ق.
- نهج البلاغة، گردآوری: ابو الحسن محمّد بن حسين الموسوى البغدادى معروف به سيد رضى، تحقيق: صبحي صالح، قم، انتشارات دار الهجرة، [بی تا].
[1]. قدر، 1 تا 3: «به نام خداوند بخشنده و مهربان، ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم، و از شب قدر، چه آگاهت كرد، شبِ قدر از هزار ماه ارجمندتر است.»
[2]. هود، 61: «پس، از او آمرزش بخواهيد، آنگاه به درگاه او توبه كنيد، كه پروردگارم نزديك [و] اجابتكننده است.»»
[3]. بحارالانوار، ج 74، ص 175.
[4]. منلايحضرهالفقيه، ج 4، ص 367.
[5]. الأنبياء، 87: «معبودى جز تو نيست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم.»
[6]. الأنبياء، 88: «پس [دعاى] او را برآورده کرديم.»
[7]. عنکبوت، 65: «و هنگامى كه بر كشتى سوار مىشوند، خدا را پاکدلانه مىخوانند، و[لى] چون به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد، به ناگاه شرك مىورزند.»
[8]. غافر، 60: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.»
[9]. بقره، 186: «و هرگاه بندگان من، از تو دربارۀ من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند، اجابت مىكنم، پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.»
[10]. مزمّل، 8: «و تنها به او بپرداز.»
[11]. مائده، 27: «خدا فقط از تقواپيشگان مىپذيرد.»»