- گفتار یازدهم
- پذيرش توبه، نعمت الهي
یکی از نعمتهای بسیار بزرگ از طرف خداوند، قبول توبه است. اگر پروردگار عالم توبۀ آدميان را قبول نمیکرد، همه مستحقّ جهنّم بودند. امّا حقتعالي در قرآن کريم وعده داده است که گناه، هرچه بزرگ و هرچه فراوان باشد، اگر گناهکار جداً توبه کند، توبه را ميپذيرد و علاوه بر آن، پروندۀ سیاه گناهکار را نابود میکند:
“إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ”[1]
نه فقط پروندۀ سیاه را نابود میکند، بلکه پروندۀ درخشانی برای او باز میکند که صفحۀ اولش ثواب توبه است که از هر عبادتی ارزشمندتر است. شما هر عبادتی را که فرض کنید، ثواب توبه از آن بالاتر است و این، از الطاف بزرگ خداي تعالي است.[2]
- گناه هرچه بزرگ و فراوان، خداوند با توبه ميآمرزد
خداوند تبارک و تعالي خطاب به بندگان خويش ميفرمايد:
“قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ”[3]
این آیۀ شريفه چندين تأکید دارد. به کارگيري واژۀ «عباد»، يعني اينکه گناهکار را «بنده» خطاب فرموده و مهرباني خود را با افزودن ضمیر متکلّم به آن، اثبات کرده و فرموده است: بندۀ من، هرچه گناه تو بزرگ و فراوان است، مبادا از رحمت پروردگار خود مأیوس شوي که “اِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا”، حتماً پروردگار عالم همۀ آن گناهان را میآمرزد.
بعد هم فرموده است: “انّه هو الغفورُ الرحیم”، پروردگار عالم غفور است، خیلی آمرزنده است. او رحیم است. توجه داشته باشيد که در اين آيه نفرموده که «رحمان» است، بلکه فرموده «رحیم» است. یعنی بندۀ گناهکار اگر توبه کند، نه فقط رحمانیّت خداوند، شامل حال او میشود، بلکه مورد رحیمیّت خدا میگردد و از عباد و بندگان مخلص خدا شده و در زمرۀ مقرّبین جاي ميگيرد.
تأکيدات منحصر بهفرد ديگري نيز در آيه وجود دارد که به ما ميفهماند: اگر بندۀ گناهکار واقعاً توبه کند و توبۀ او جدّي باشد، علاوه بر آمرزش گناه، جهش عجیبی در معنويّات پيدا ميکند و با ارتقاء درجۀ معنوي، تغيير مسير داده و به سوي رحمت پروردگار متعال، ميشتابد. در واقع يک توبۀ واقعي ميتواند انسان را از «اسفلالسّافلین» رهانيده و به «أعلیعلّیّین» برساند.
همین جلسۀ مقدّس، اگر جداً با توبۀ شرکتکنندگان همراه گردد، «أعلیعلّیّین» میشود و ملائکه افتخار میکنند که در این جلسه شرکت کنند. بهشت بر همگان واجب و جهنّم بر همه حرام میشود. همه «مستجابالدّعوه» میشوند؛ زيرا با توبه، عبد صالح خدا ميشوند و معنا ندارد کسي از «عباداللهالصّالحین» باشد و دعایش مستجاب نشود.
اساساً امکان ندارد کسی توبه کند و توبۀ او قبول نشود. ممکن نيست کسي در معرض رحمت خداوند واقع شود، اما رحمت ذات باريتعالي شامل حال او نگردد.
“قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ”
این آيۀ شريفه، نظير برخي ديگر از آيات و سور نوراني قرآن کريم، چندين مرتبه نازل شده است و در هر مرتبه، نزول آن از حکمتي برخوردار بوده است. در اين جلسه به سه شأن نزول اين آيه اشاره ميکنيم.
آيۀ مزبور يک مرتبه پس از پشيماني قاتل حضرت حمزه(ع) نازل شد. غلام يکي از مشرکين، حضرت حمزه را به شهادت رسانيد و جگر ايشان را برای هند جگرخوار هدیه برد، اما بعد پشیمان شد و خجالت میکشید به محضر رسول الله(ص) شرفياب شود.
ديگران نيز تصوّر ميکردند توبۀ او قبول نميشود و پيامبر گرامي(ص)، او را نميپذيرند. در اين هنگام، آیه نازل شد:
“قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ”
پیغمبر اکرم(ص) نيز قاتل حضرت حمزه را پذیرفتند و توبۀ او را قبول کردند.
مرتبۀ ديگر نزول آيه، پس از فتح مکّه واقع شد. آن کسانی که سیزده سال در مکه، پیامبر اکرم(ص) را آزرده بودند و با هشتاد و چهار جنگ در مدينه، مسلمانان را اذيّت کرده بودند، در خانۀ خدا جمع شده بودند و با يادآوري کردار گذشته، سختترين مجازات از سوي پيامبر گرامي(ص) را براي خود انتظار ميکشيدند. خود آنان و ديگران ميدانستند که کمترين عقاب برايشان جهنّم است و تصوّر ميکردند که حضرت ختمي مرتبت(ص) اعلام قتل عام کند و همۀ آنان را به سزاي اعمالشان برساند. امّا آیۀ شریفه نازل شد:
“قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ”
پیغمبر اکرم(ص) همۀ آنها را پذيرفتند و توبۀ آنان را قبول کردند و فرمودند: همانطور که برادرم یوسف، توبۀ همۀ برادرانش را قبول کرد و به آنان گفت: “لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ”[4]، من هم همۀ شما را بخشیدم.
اين آيۀ شريفه، بار ديگر در زمان توبۀ يک جوان نازل گرديد. ماجرا اين بود که آن جوان در زمان حيات رسول خدا(ص)، به قصد دزديدن کفن، قبر زني را نبش کرد، امّا در اثر فريب شيطان، به جنازۀ آن زن تجاوز نمود. سپس پشيمان شد، ولي ميدانست که گناه او بسيار بزرگ است و یقین داشت که خداوند توبۀ او را قبول نمیکند. با اين حال خود را به خدمت پيامبر اکرم(ص) رسانيد تا دست او را بگيرند، امّا شدّت و بزرگي گناه او، حضرت رحمةللعالمين را نيز عصباني کرد، امّا بعد آیۀ شریفه نازل شد:
“قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ”
و خداوند رحمان و رحيم، آن جوان را نيز چون توبۀ واقعي داشت، آمرزيد.
لذا این آیۀ شریفه، به ما میفهماند که گناه، هرچه بزرگ و هرچه فراوان باشد، اگر واقعاً توبه شود، پروردگار عالم توبه را قبول میکند.
- ارکان توبه
آنچه توجه جدي ميطلبد، این است که توبۀ واقعی، نبايد صرفاً لقلقۀ زبان باشد. متأسّفانه بسياري تصور ميکنند که گفتن «أستغفرالله»، براي آمرزش گناهان کافي است؛ در حالي که همراه با توبۀ زباني، دل انسان بايد نادم و پشيمان باشد. در واقع کسي که ميخواهد توبۀ او پذيرفته شود، بايد احساس ندامت قلبي داشته باشد و در مقابل حقتعالي پشيمان، خجالتزده و سرافکنده باشد.
شرمندگی در مقابل خداوند و درک اینکه بندگان بدي هستيم، براي توبه لازم است. يادآوري نعمتهاي فراوان الهي و مخالفتها و نافرمانيهاي متعدّد آدميان، راه توبه را براي آنان هموار ميسازد. يادآوري اينکه هرکسي با گناهان خود، علاوه بر نافرماني خداوند، اهل بيت( را رنجانده و آزرده است، انسان را شرمنده و خجالت زده ميکند.
شخصي به محضر ثامنالائمه حضرت رضا(ع) رسيد[5] و از ايشان تقاضای دعا برای خود و خانوادهاش کرد. آن حضرت فرمودند: مگر همیشه چنین نمیکنم؟! بعد فرمودند: به خدا سوگند اعمال شما هر شب و روز به من عرضه ميشود. آن شخص تعجب کرد. امام رضا(ع) فرمودند: مگر قرآن نخواندهای که ميفرمايد:
“اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ”
انسان بايد یک حالی پيدا کند و از اعماق دل، از خداوند سبحان و اهل بيت( عذرخواهي کند و توجه داشته باشد که امامزمان حضرت مهدي(عج)، در طول سال، اعمال بد او را دیده و تحمل کردهاند.
پس از آن بايد تصميم جدي بگيرد که ديگر گناه نکند؛ يعني عزم واقعي مبني بر اصلاح اعمال خود داشته باشد. و مهمتر از آن، اصلاح اعمال است که در همۀ آيات مربوط به توبه به آن تصريح شده است:
“إِلَّا مَن تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ”
به عبارت ديگر، اگر لفظ توبه و «يا رب، يا رب» و «بک يا الله» و نظاير آن نباشد، توبه محقّق نميشود، ولي لفظ توبه، باید از دل سرچشمه بگیرد، یعنی دل حاضر باشد و جداً احساس پشیماني کند و علاوه بر زبان، دل هم خدا را صدا بزند و طلب عفو و بخشش کند. بعد هم تصميم جدي براي ترگ گناه داشته باشد و از همان لحظه، اعمال خويش را اصلاح نمايد.
اگر خداوند سبحان، تصميم واقعي بنده را مبني بر ترک گناه و اصلاح اعمال ببيند، قطعاً توبۀ او را خواهد پذيرفت و دعاي او را نيز مستجاب خواهد فرمود.
- اقسام توبه
- توبه از حقّ الله
گاهي توبه مربوط به حق الله است؛ مثلاً عباداتی مثل نماز از انسان فوت شده و قضا دارد. با اینکه این گناه خیلی بزرگ است و انسان بينماز و کسي که به نماز اهمیّت نمیدهد و نماز را ضايع میکند، حتماً گمراه و بدبخت است، ولی توبۀ او پذیرفته میشود.
البته پس از توبه، جبران کوتاهي از عبادت فوت شده، لازم است. بايد تصميم جدي بگيرد که نماز و روزه و ساير عباداتي را که از او قضا شده است، به مرور زمان جبران نمايد.
پروردگار عالم توبۀ واقعي چنين شخصي را ميپذيرد و انتظار هم ندارد بعد از توبه، تمام وقتش را صرف جبران آن عبادات کند، بلکه بايد به وظايف روزانهاش رسیدگی کند و هرچه ميتواند نمازها و روزهها یا سایر عباداتش را قضا کند تا تمام شود. ولي تصميم جدّي براي جبران اين عبادات لازم است.
توبه از گناهانی نظیر دروغ و غیبت و تهمت نیز پذیرفته میشود و در بسیاری از این موارد، راضی کردن شخصی که از او غیبت شده یا به او تهمت زده شده است هم لازم نیست و فقط توبۀ واقعی در محضر پروردگار متعال کفایت میکند.[6]
- توبه از حقّ الناس
کسي که حقي از مردم ضايع کرده است و اموال ديگران را به باطل خورده است يا دزدي و حيف و ميل و ربا و رشوه و… در زندگی خود داشته است، اولاً بايد توبه کند و پشيماني خود را در محضر پروردگار عالم اظهار نمايد، ولي این موارد نياز به جبران دارد. بايد حقّ الناس را به صاحب آن برگرداند. اگر صاحب آن مال را پيدا نکرد و دسترسي به او نبود، بايد با حاکم شرع در ميان بگذارد. اگر هم واقعاً سرمايهاي جهت جبران حقّ الناس ندارد، بايد توبه کند و تصميم جدّي بگيرد که هر وقت توانست مال مردم را به آنها برگرداند و اگر هم تا آخر عمر بر اين تصميم واقعي بماند و توان پرداخت بدهي خود را نداشته باشد، در روز قيامت پروردگار عالم آن بستانکار را راضي خواهد کرد.
کسانی هم که در ادای دیون شرعی نظیر خمس و زکات و کفّارات، کوتاهی کردهاند، باید توبه کنند و در مورد نحوۀ پرداخت بدهی خود، به حاکم شرع مراجعه نمایند.
خلاصه بنبست در اسلام نيست. کسي نميتواند بگويد ديگر فايده ندارد و من بخشيده نميشوم. اين غلط است و همه بايد توبه کنند و به هر روشي که ميتوانند جبران حقّ الله يا حقّ الناس را بنمايند يا در صورت عدم توان، تصميم جدّي براي جبران بگيرند.
- اعتبار لفظ، دل و عمل در امور معنوي
به طور کلّي مثلث لفظ، دل و عمل، در ساير امور معنوي نيز معتبر است؛ مثلاً شیعۀ حقيقي را نيز با همين مختصات ميتوان شناخت. به عبارت روشنتر، شيعه، بر اساس روايات متعدّد، کسي است که اوّلاً تشيّع خود را با زبان و به وسيلۀ شعائر تشيّع، اظهار کند. ثانياً اعتقاد قلبي و باطني به حقّانيّت تشيّع داشته باشد و ثالثاً از حيث عمل، پيرو اهلبيت( باشد.
صِرف بهکارگيري لفظ در همۀ امور معنوي ثواب دارد، امّا نتیجهاي که بايد داشته باشد، ندارد. صرف پشیمانی در توبه يا صِرف اعتقاد قلبي در ساير موارد، مطلوب است، امّا نتیجهبخش نيست. وقتی عمل، ضميمۀ دو رکن لفظ و دل شود، مثمر ثمر خواهد بود.
- تأثير توسّل در پذيرش توبه
نکتۀ مهم و شايستۀ عنايت ديگر در مبحث توبه، تأثير بهسزايي است که توسّل در پذيرش توبه دارد. پذيرش توبه و استجابت دعاي بندگان، نیاز به واسطه دارد. در واقع، فیض و رحمت الهی بدون واسطه به بندگان نمیرسد.
“يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ”[7]
اي كسانى كه ايمان آوردهايد، از خداوند پروا كنيد و (براي تقرّب) به سوي او وسيله بجوييد.
خداوند متعال، در آیاتی به بیان تأثیر توسّل در استجابت دعا و به خصوص در پذیرش استغفار بندگان میپردازد. روایات شریف اهلبیت( در شرح این آیات نيز بر تصریح نکات آیات شريفه میافزاید:
“وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا”[8]
و اگر آنها هنگامی که به خویشتن ستم کردند نزد تو میآمدند، آنگاه از خداوند آمرزش میخواستند و رسول خدا نیز برای آنان طلب آمرزش میکرد، بیتردید خدا را بسیار توبهپذیر و مهربان مییافتند.
بر این اساس، پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) در دعاهاي خود، یکدیگر را واسطه قرار میدادند. پیامبر گرامي(ص) در نماز میفرمودند:
«اللَّهُمَّ بِحَقِّ عَلِيٍّ بن أبِی طاَلِب عَبْدِكَ اغْفِرْ لِلْخَاطِئِينَ مِنْ أُمَّتِي»
خدايا به حقِّ بندهات علي بن ابيطالب، گناهکاران از امّت مرا بيامرز.
و اميرالمؤمنين(ع)در رکوع و سجود نماز خویش میگفتند:
«اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ اغْفِرْ لِلْخَاطِئِينَ مِنْ شِيعَتِي»[9]
خدايا به حقِّ بندهات محمد(ص)، گناهکاران از شيعيان مرا بيامرز.
بنابراين، توبه نيازمند توسّل است و همانطور که انجام سایر امور عالم به سلسلۀ اسباب و علل نیازمند است، خداوند متعال به واسطۀ توسّل به اهلبیت( توبۀ بندگان را میپذیرد.
[1]. فرقان، 70: «مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند. پس خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل مىكند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.»
[2]. برای اطّلاع از تفصیل این موضوع، ر.ک- سير و سلوک؛ توبه.
[3]. زمر، 53: «بگو: «اى بندگان من كه بر خويشتن زيادهروى روا داشتهايد، از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همۀ گناهان را مىآمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است.»
[4]. يوسف، 92: «[يوسف] گفت: «امروز بر شما سرزنشى نيست. خدا شما را مىآمرزد و او مهربانترين مهربانان است.»
[5]. الكافي، ج 1، ص 219.
[6]. جهت اطلاع از تفصيل اين موضوع ر.ک. بخش اخلاق رسالۀ توضيح المسائل معظّمله.
[7]. مائده، 35.
[8]. نساء، 64.
[9]. الفضائل، ص 128.