• «فطرت» زبان فراگيرِ «دين»

از آنجا كه «فطرت» هم كه در واقع، وجهِ «مايه‏دارى» آدمى است، همان هويّت اوست، دين نيز به زبانِ فطرت سخن مى‏گويد و در حقيقت، زبانِ فراگير و هميشگى و يا به تعبير ديگر «زبانِ بين‌المللى» دين، «فطرت» است:

«فَأَقِمْ‏ وَجْهَكَ‏ لِلدِّينِ‏ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»

«پس جانبِ خود را با حق‌گرايىِ تمام، به سوى اين دين كن، با همان سرشتى كه خداوند متعال، آدميان را بر آن سرشت آفريده است. آفرينش خداوند، تغيير ناپذير است، اين است، همان دين پايدار، ولى بيشتر مردمان نمى‏دانند.»

اين است كه بايد گفت: «تدّين» و «ديندارى» و «دين‌باورى»، عينِ «تمدّن» و «فرهيختگى» و «فطرتمندى» است و تهاجم به «تدّين» و «دين»، نيز عينِ تهاجم به «تمدّن» و «فرهنگ» و «فطرت» و «هويّت» آدمى است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا