7. لذّت اميرالمؤمنين(ع)
يکي از ياران اميرالمؤمنين(ع) حکايت ميکند: خدمت امیرالمؤمنین(ع) در نخلستانی بوديم، که ايشان در آن قناتي حفر میکردند. ظهر از قنات بیرون آمدند، نماز خواندند و فرمودند: غذایی برای خوردن هست؟ گفتم: کدوی پخته داریم. فرمودند: بیاور.
میگوید: مقداری کدوی پخته برای ايشان آوردم، دست مبارکشان را با آبی که از چشمهاي شني بیرون میآمد، شستند و مشغول غذا خوردن شدند. در اين حال، گاهي میفرمودند: لعنت خدا بر آن کسی که به واسطۀ شکم به جهنّم رود. به راستی هم لعنت خدا بر چنین فردی باد؛ و نیز بر کسی که به واسطۀ حسد، جاهطلبی، غیبت، تهمت و … جهنّمی میشود. او ادامه ميدهد: حضرت ناهار خود را ميل فرمودند و آنگاه به داخل قنات بازگشتند و کلنگی زدند؛ اتفاقاً به سنگی خورد. در اين حال آب گلآلود فوران کرد به حدّی که تا محاسن ايشان بالا آمد؛ لذا نتوانستند بهکار ادامه دهند و از قنات خارج شدند. در اينهنگام فرزندان و خویشاوندان ايشان که برای دیدن حضرت آمده بودند، با مشاهدۀ به ثمر رسيـدن آن قنات، شادمـان
شدند. حضــرت در همان حـال فرمودند: قلم و دوات بیاورید؛ و همانجا وقفنامهاش را نوشتند و فرمودند: بچّهها و خویشان من، چشمداشت به این قنات نداشته باشند، این قنات مال فقراء و بیچارههاست.
توجّه کنيم: لذّت مولا امیرالمؤمنین(ع) به غذای لذیذ نیست؛ به این است که بتواند قناتی حفر کند و نخلستانی برای فقرا و بينوايان درست کند. اساساً انسانیّت انسان به این گونه کارهاست.