- احکام ازدواج
>مسأله 411< ازدواج، در دین اسلام بسیار مورد تأکید واقع شده است و قرآن کریم به جامعۀ اسلامی امر کرده است که نگذارند پسران و دختران بدون ازدواج باشند.
>مسأله 412< كسى كه بهواسطۀ نداشتن همسر به حرام مىافتد، در صورتى كه قدرت داشته باشد، واجب است ازدواج كند.
>مسأله 413< ازدواج بر دو نوع دائم و موقّت است و از عقود لازم به شمار میرود که در نوع دائم فقط با طلاق و در نوع موقّت با اتمام مدّت یا بخشیدن مدّت توسّط مرد، فسخ میشود.
>مسأله 414< چون ازدواج مربوط به عِرض است باید در آن احتیاط کرد. لذا بسیار شایسته است که صیغۀ عقد را یک عالم متدیّن بخواند و صرف اینکه زن بگوید من زن تو و مرد بگوید من شوهر تو، با احتیاط شارع، سازگار نیست.
>مسأله 415< پدر میتواند برای محرمیّت، دختر کوچک خود را برای کسی عقد کند یا برای او صیغه به شرط عدم دخول (صیغۀ محرمیّت) بخواند و نیز میتواند زنى را به عقد پسر كوچك خود درآورد. و اگر پدر یا جدّ پدری در دسترس نباشند، حاکم شرع این اجازه را میدهد.
>مسأله 416< پدر و جدّ پدرى مىتوانند براى فرزند غير رشيد خود همسر اختيار كنند، ولی موقع ازدواج، قبول و رضایت آن دختر و پسر شرط است.
>مسأله 417< اگر دختر یا پسر را مجبور به ازدواج نمايند، ازدواج باطل است. ولی اگر بعد از اجرای صیغه، راضی شدند کفایت میکند.
>مسأله 418< دختری که سر سفرۀ عقد نشسته و ازدواج را قبول کرده است، اگر بعداً بگوید من راضی نبودم، گفتۀ او پذیرفته نیست.
>مسأله 419< ازدواج دائم یا موقّت دختر باکره، گرچه رشیده باشد، نیاز به اذن پدر دارد و اگر بدون اذن باشد، حتماً باید طلاق داده شود.
>مسأله 420< اگر مرد یا زن قبل از عقد عیبی داشته باشد که به طور متعارف زندگی با او ممکن نباشد و همسر او بعد از عقد، از عیب او مطّلع شود، میتواند بدون طلاق از او جدا شود. مثل اینکه یکی از آن دو دیوانه باشد یا با زن نشود جماع کرد یا مرد، آلت مردی نداشته باشد يا نتواند جماع کند. البته باید مسأله را با حاکم شرع در میان بگذارند و سر خودی عمل نکنند.
>مسأله 421< اگر زن و شوهر به واسطۀ عیوبی که گفته شد از هم جدا شوند، چنانچه با زن جماع نشده باشد، عدّه ندارد. ولی اگر با او جماع شده باشد، عدّه دارد و مهریۀ او مهریۀ ازدواج نیست و حاکم شرع باید تعیین کند.
>مسأله 422< ازدواج با محارم ـ ولو محارم سببی ـ حرام است. و ازدواج مرد با خواهر زن خویش نیز، تا وقتى كه خواهر او را در عقد دارد، جایز نیست، هرچند نامحرم است. همچنین مرد نمیتواند دختر زن را به عقد خویش درآورد، هرچند قبل از دخول، نامحرم است. ولی ازدواج فرزندان زن و مرد با همديگر اشکال ندارد.
>مسأله 423< اگر مردی با زنی زنا کرد، بعداً او و دختر او و مادر او را میتواند عقد کند، گرچه مطلقاً پرهيز از اين ازدواج سزاوار است. ولی اگر آن زن در عدۀ طلاق رجعی باشد، بر آن مرد حرام ابدى مىشود و نمیتواند او را عقد کند، مگر ضرورتی جلو بیاید که حاکم اسلامی آن عقد را امضاء کند. امّا در عدّۀ وفات يا عدّۀ طلاق غير رجعي حرام ابدي نميشود، ولي عقد باطل است و بعد از عدّه بايد دو مرتبه عقد را بخوانند.
>مسأله 424< اگر با پسری لواط شد، مادر و خواهر و دختر او بر لواط کننده حرام میشوند. مگر جاهل به حکم باشند و ضرورتي جلو بيايد که حاکم اسلامي آن عقد را امضاء کند. ولی کسی که با او لواط شده، میتواند مادر و خواهر و دختر لواط کننده را عقد کند. چنانچه اگر لواط بعد از عقد باشد، براي لواط کننده موجب حرمت نمیشود.
>مسأله 425< زن باید در لذّت جنسی متعارف از شوهر متابعت کند، مگر اينكه عذرى داشته باشد؛ و لذّت جنسی غیر متعارف نیاز به رضایت زن دارد. و اگر زن در لذّت جنسی متعارف، متابعت نکرد، ناشزه است و علاوه بر اینکه گناهکار است، حقِّ نفقه ندارد.
>مسأله 426< مرد باید نفقۀ زن را به طور متعارف بدهد و اگر نداد علاوه بر اینکه گناه کرده است، ناشزه است و زن میتواند از او متابعت نکند.
>مسأله 427< چون عقد ازدواج معمولاً مبنى بر خانهدارى زن و بچهدارى او انجام میشود، خانهداری و بچهداری، نظیر شوهرداری است و انجام آن بر زن لازم است و تخلّف از آن جايز نیست، بلکه او را ناشزه میکند و حقِّ نفقه را از وی سلب مینماید.
>مسأله 428< مرد باید به طور متعارف زن را از نظر غریزۀ جنسی ارضاء کند و اهمال در این کار علاوه بر اینکه حرام است، او را ناشز میکند و موجب میشود حقّی به زن نداشته باشد.
>مسأله 429< زن مسلمان نمیتواند به عقد دائم یا موقّت مرد کافر در آید و زن شیعه میتواند به عقد مرد سنّی در آید، ولی سزاوار نیست از او بچّه پیدا کند. همچنین مرد مسلمان نمیتواند با زن کافر به طور دائم ازدواج کند. ولی عقد موقّت مرد مسلمان با زن اهل کتاب و نیز عقد دائم یا موقّت مرد شیعه با زن سنّی اشکال ندارد.