- احکام صلح
>مسأله 335< صلح آن است كه انسان مجّاناً یا در عوض مال یا منفعتی، با ديگرى سازش كند که از یکدیگر بگذرند و اگر چیزی بر ذمّۀ یکدیگر دارند، برائت حاصل شود.
>مسأله 336< طرفین صلح باید رشید باشند و با اختیار و رضایت صلح کنند و بتوانند در مال خود تصرّف نمايند.
>مسأله 337< صلح از عقود لازم است و برگشتن از آن ممکن نیست، مگر در جایی که فریب باشد. مثلاً اگر انسان مقدار بدهى خود را بداند و طلبكار او نداند، چنانچه طلبكار طلب خود را به كمتر از مقدارى كه هست صلح كند، صلح صحیح است، گرچه فریب دادن از گناهان بزرگ است. ولی اگر فهمید میتواند صلح را بر هم بزند و میتواند از او بخواهد جبران خسارت کند.
>مسأله 338< صلح از عقود است، بنابر این اگر كسى بخواهد مال خود را به کسی صلح یا هبه کند، قبول طرف را لازم دارد. ولى اگر بخواهد از طلب يا حقّ خود بگذرد، قبول كردن لازم نيست.
>مسأله 339< اگر کسی مالش را مشروط بر اینکه تا زنده است فايدۀ آن متعلّق به خودش باشد، بهدیگری صلح کرد، صحیح است. چنانچه اگر شرط کرد بعد از مرگش آن را وقف کند، صحیح است و باید به شرط عمل کند.