• احکام معاملات (کسب و کار)

کار منقسم می‌شود به چهار قسم که عبارتند از: کارهای تولیدی نظیر زراعت و صنعت، کارهای توزیعی نظیر تجارت و کسب، کارهای فرهنگی نظیر تعلیم و تعلّم و کارهای خدماتی نظیر کارهای اداری. و اگر مردم در این چهار قسم کار، فعّال و منضبط و با انصاف و خیرخواه باشند، جامعه‌ای سالم و بی‌نیاز از بیگانه و متّحد و برادر، ایجاد خواهد شد.

>مسأله 311< كار کردن براى تأمين احتياجات جامعۀ اسلامى واجب كفايى و کار کردن برای امرار معاش خود و همسر و فرزند و پدر و مادر، واجب عينى است و ثواب عظیمی نظیر ثواب جهاد دارد.

>مسأله 312< همۀ افراد باید در معاملات و کارهای خود با انصاف و به حق خود قانع باشند و عدالت را مراعات کنند و در معاملات کم ندهند و زياد نگيرند؛ زیرا بی انصافی، جامعه را فلج می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید: «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفين‌ ـ وای بر کم فروشان.»[1] نظير اينکه کارمند اداره کم کاری کند، ولی در حقوق گرفتن ناراضی باشد.

>مسأله 313< غش در معاملات، یعنی خوب نشان دادن و بد تحویل دادن که به آن سر هم اندازی نیز می‌گویند و در همۀ اقسام کار وجود دارد، حرام است و گرچه معامله را باطل نمی‌کند، ولی انسان را از دین بیرون می‌کند. پیامبرگرامی$ وقتی میوه فروشی را دیدند که میوه‌های او زیر و رو دارد، فرمودند: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّنَا.»[2]

>مسأله 314< معاملۀ عين نجس مثل بول و غائط و مسكرات و خون و مانند آنها باطل و حرام است. ولی اگر نظیر خرید و فروش خون، منفعت عقلايى داشته باشد، جايز است.

>مسأله 315< معاملۀ چيزى كه منافع معمولى آن حرام باشد، مثل آلات قمار و موسیقی مطرب و فیلم­هایی که بد آموزی دارد و مانند اینها، حرام و باطل است.

>مسأله 316< ساختن مجسّمۀ انسان و حيوانات جايز نيست. ولی نگهداري و خريد و فروش آن مانعى ندارد.

>مسأله 317< رباخواری از گناهان بزرگ در اسلام است. حتّی قرآن آن را جنگ با خداوند می‌داند و نابود کنندۀ اموال بر می‌شمرد. بنابراین معامله‏اى كه در آن ربا باشد، حرام و باطل است و با حیله‌گری و کلاه شرعی، حلال نمی‌شود.

>مسأله 318< بانک­ها،‌ مؤسّسات مالی و قرض‌الحسنه­ها می­توانند به اندازه‌ای که متناسب با زحمات آنها باشد، به‌عنوان هبه، نه به‌عنوان سود پول، کارمزد بگیرند.

>مسأله 319< قمار يكى از گناهان بزرگ در اسلام است و زیان‌های روحی و اجتماعی فراوانی دارد. ساختن آلات قمار و خريد و فروش و نگاه‏دارى آن و سودی که از قمار گرفته می‌شود، حرام و معاملۀ آن باطل است.

>مسأله 320< بازى كردن با آلات قمار – با قصد برد و باخت یا بدون قصد برد و باخت – حرام است.

>مسأله 321< معاملات هرمى كه هر روزى به شكلى عرضه مى‏شود، حرام است و درآمدهاى حاصل از آن مشروع نمى‏باشد.

>مسأله 322< فروشنده و خریدار باید بالغ و عاقل باشند و با اجبار یا به شوخی معامله نکنند و علاوه بر اینکه مالک مورد معامله و عوض آن هستند، حقّ تصرف در اموال خود را نیز داشته باشند.

>مسأله 323< اگر کسی مال دیگری را برای خود یا صاحب مال بفروشد که بعداً از او اجازه بگیرد، در صورت کسب اجازه معامله صحیح است.

>مسأله 324< فروش مورد رهن و اجاره صحیح است، ولی خریدار باید صبر کند تا اجاره و رهن تمام شود و اگر نمی‌دانسته و خریده است، یا باید صبر کند یا معامله را فسخ کند.

>مسأله 325< معاملات یا نقدی است یا نسیه یا سلف و یا هیچ کدام که به آن کالی به کالی می‌گویند. و کلیۀ آن معاملات صحیح است. مثلاً وقتی اوصاف جنس معلوم شد می‌تواند آن جنس را شفاهی یا تلفنی و امثال آن بفروشد، اگرچه آن جنس را نداشته باشد و اگر نتوانست تهیه کند یا خریدار نتوانست پول آن را بدهد، اختیار فسخ دارند و می‌توانند معامله را به هم بزنند و نیز می‌توانند صبر کنند و اگر صبر کردند، می‌توانند ادّعای خسارت کنند و این‌گونه دیرکردها حرام نیست.

>مسأله 326< اگر فروشنده جنس را نسیه داد، می‌تواند گران‌تر از نقد بفروشد، خریدار بداند یا نداند.

>مسأله 327< سلف معامله‌ای است که در آن فروشنده پول را نقداًً دریافت می‌کند و جنس را با اوصاف معیّن شده بعداً تحویل می‌دهد. و اگر در وقت معیّن نتوانست جنس را تحویل بدهد، خریدار می‌تواند صبر کند و از فروشنده خسارت تأخیر طلب کند و نیز می‌تواند معامله را فسخ کند و پولی که داده است به نرخ روز از فروشنده بگیرد.

>مسأله 328< حقّ به هم زدن معامله را «خيار» مى‏گويند و خريدار و فروشنده در يازده صورت مى‏توانند معامله را به هم بزنند. و کلیّت موارد جواز فسخ معامله وقتی است که معامله به گونه­ای انجام شده باشد که اگر معامله را فسخ نکند ضرر مهمّی متوجّه او می‌شود. در این صورت می‌تواند معامله را فسخ نمايد و نیز می‌تواند ضرر را قبول کند و معامله را فسخ نکند و می‌تواند چیزی از بابت ضرر بگیرد و به آن جبران خسارت شود. مثلاً اگر کسی در معامله فریب مهمّی خورده باشد می‌تواند معامله را فسخ کند و می‌تواند چیزی از بابت خسارت بگیرد یا مجاناً راضی به آن فریب شود و معامله را امضاء نماید. و یا اگر عیبی در جنس مورد معامله پیدا شود، یا در وقتی که خریدار نتواند پول را بدهد و یا یکی از طرفین معامله از شرط تخلّف کند، معامله قابل فسخ است.

 

 

 

 

[1]. مطفّفين / 1

[2]. کافي، ج 5، ص 160

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا